۲۴ ساعت

02 اکتبر
۱ دیدگاه

شاعران کهنه‌ گرا و شاعران نوگرا

تاریخ نشر یکشنبه  ۱۱  میزان   ۱۳۹۵ –  دوم  اکتوبر  ۲۰۱۶ – هالند

شاعران کهنه‌ گرا و شاعران نوگرا 

استاد عنایت الله باور بامیک

دیگر زمان آن نیست که به سبک سده های چهار و  پنج، هفت و هشت و مکتب های خراسانی و عراقی شعر بگوییم. شاعر باید شعر زمان و‌مکان خود را بگوید و با جهان‌ بینی و‌گفتمان  امروز برای مخاطبان عصر خود آفرینش ادبی داشته باشد. شعر کهنه با همان فضای کهنه با وجود داشتن ویژه‌ گی های خوب هنری به درد زمان و‌ مخاطب امروز نمی‌ خورد.

شاید یک شعار منظوم و روشن بیشتر بتواند در مخاطبان امروز ایجاد انگیزه و بیداری کند تا یک شعر انباشته از مفاهیم انتزاعی و لبریز از زرق و برق عناصر بد یعی و بیانی.
  
          شاعری که با زبان ‌و گمان‌ امروز آشنا نیست و غرق در تخیلات فلسفی، عرفانی و‌ فکر حکیمانه‌ ی چندین قرن پیش از خود است و هیچ‌ چیز برایش محسوس و ملموس نیست، شعر او‌ با تمام‌ جان و‌جوهرش شعر زمان نیست‌ و‌خودش شاعر زمانه. مخاطبان شعر امروز و در کل مردم‌، شعر روشن و‌ملتزم  می‌خواهند نه گم و گور شدن در دنیای ما قبل تاریخ یا فردیت محض و پوچ‌ امروز. مخاطبان شعر امروز نه می خواهند با یزید و ادهم شوند و نه مشتاق «سگ» و «خرس» و آشغال شدن اند. مخاطبان شعر امروز به پیام روشن، مردم‌ گرا و زبان ساده نیاز دارند و شاعر امروز نباید حرف‌ها و پیامش را در هاله یی از ابهام ها، تصاویر و ترکیب های کلیشه یی و‌مفاهیم گنگ و انتزاعی پنهان‌ کند. مخاطبان شعر امروز به ویژه در کشور ما بیشتر از هر چیز دیگر به نان و‌ امنیت نیاز دارند؛ آنان بیشتر از عرفان و فکر صوفیانه به ایمان و ‌بیداری نیازمندند. آنها در این برهه‌ ی زمانی از «وحدت‌ الوجود» کرده به وحدت و ‌هم‌بسته‌ گی ملی ضرورت دارند.
       
          خیلی از دوستان شاعر ما هستند که با ابزار هایی چون ‌وزن، قافیه، ردیف، تنپوشه های شعری و‌تخیل و تصویر سازی خوب آشنایند و‌ دایره‌ی تسلط زبانی و ‌واژگانی شان نیز پهناور و بزرگ است اما هنگامی که شعر شان را می خوانی فکر می کنی در سده های چهار و‌پنج یا هفت و هشت خورشیدی قرار داری. از شعر این شاعران بوی تقدم‌ به مشام می رسد و ‌این کهنه گرایی‌ست نه باستان گرایی. شعر این گروه از شاعران حال و ‌هوای امروز ندارد و هنوز این شاعران با قطار شتر سفر می کنند تا قطار آهن؛ هنوز گل این شاعران «سنبل» است و پرنده‌ی شان بلبل، ابزار جنگ شان ناوک و خنجر است و‌حامل بار شان خر. نماد معشوق این شاعران‌ هنوز «لیلی» ست تا لیلما. این شاعران در جهان و ‌گمان خود غرق اند و اعتیاد شاعرانه دارند تا احتیاط مسوولانه.
            شاعرانی هم هستند که از گذشته بی خبرند، وزن درست نمی‌دانند و املا ندارند؛ با تاریخ ادبیات، دوره های ادبی، اندیشه ها و ریشه های خود بیگانه اند. این شاعران به حباب روی آب و‌ پوقانه‌ یی رها شده در فضا می مانند. شاعران کهنه گرا عمق اقیانوس اند و ‌غیر قابل دست‌ رسی و نا آشنا برای انسان امروز و شاعران نوگرای امروز  روی اقیانوس اند یعنی حباب و با عمق ها نا آشنایند. شاعران گذشته تلمیح و‌توارد داشتند و‌شاعران جوان امروز اقتباس و تدارک می کنند. شاعران کهنه گرا سرقات ادبی را ننگ ‌می دانند و‌می شناسند اما شاعران نوگرای جوان دزدی های مستقیم و‌ عامدانه می کنند و‌ کشف ها،‌ دریافت ها و ترکیب های هنری و زبانی دیگران را به نام خود می نویسند و به اصطلاح ‌امروز «زنده زنده از دیگران را می‌زنند و به نام خود عرضه می‌ کنند.» جای تاسف اینجاست که بزرگان ادبی روزگار ما با وجود التفات به این بی مایه‌ گی‌ها و تخطی ها به خاطر مصلحت های گونه گون و به لحاظ به دست آوردن چهار قران سکوت را بر تعهد ترجیح می دهند.
    

باور ‌بامیک

 

یک پاسخ به “شاعران کهنه‌ گرا و شاعران نوگرا”

  1. admin گفت:

    تشکر از محترم استاد عنایت الله باور بامیک. شاعران عزیزیکه نظر و انتقادی داشته باشند میتوانند بنویسند. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما