۲۴ ساعت

29 جولای
۳دیدگاه

آرزو !

تاریخ نشر جمعه هشتم  اسد ۱۳۹۵ – ۲۹  جولای  ۲۰۱۶ – هالند

آرزو !

محترمه خانم عزیزه عنایت

کنج قــفس نشسته و بستـــانم آرزو ســـت

بی بـال و پـــر هوا ی گلستـا نم آرزوست

گر بگــذری به گلشـــن و بشگفته بود گـل

یــادم بکــن که غنچۀ خنــدانم آرزوسـت

دامن پـر از ستاره شد از اشک چون گهر

رخشنده شب ز گو شــۀ دامانم آرزوست

گـر خیمه ی جنـون زدم در دیـا ر عشــق

عیبم مکن کـه سـوی بیــا بــا نم آرو سـت

تــا دست و گریبان شده ام با سپـاه عشــق

چون گل بسینه چاک گریبــانم آرزوســت

مـن مشــت خـاک وذ رۀ افتــاده ام ولـــی

دیــدار و همنشینی سـلطانــم آرزو ســت

ای غم , برو مزن بــد رء نســل آ د مــی

کز جان و دل براحـت انسا نــم آرزوست

گرچــه” عزیزه” دور بـود منزل وصـا ل

لیکن امید ورحمـت یــزد انــم آرزو سـت

عزیزه عنایت :

 

۳ پاسخ به “آرزو !”

  1. admin گفت:

    درود به خواهر گرامی خانم عنایت عزیز ، سروده زیبا و عالیست. همیشه زنده وسلامت باشید. مهدی بشیر

  2. محمد أصف نهان سدني گفت:

    در وصف دوستان سخن جانم آرزوست — در دشت بیکران گل و ریحانم آرزوست

  3. عزیزه عنایت گفت:

    درود به برادر ارجمند جناب مهدی بشیر !
    سپاسگزارم که با همکارهای فرهنگی خویش باعث نشاط خاطر میشوید و افتخار میبخشید .
    خداوند افتخار هر دو سرا را نصیب شما بگرداند .

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما