۲۴ ساعت

29 ژوئن
۱ دیدگاه

بازار ِ روزگار

تاریخ نشر چهار شنبه  نهم    سرطان  ۱۳۹۵ – ۲۹ جون  ۲۰۱۶ – هالند

بازار ِ روزگار

سید همایون شاه ” عالمی” 

جنس ریاء طلاست به بازار ِ روزگار

در راستی مجوی خریدار ِ روزگار

خار است در مقام بلندی ز نیش ِ زهر

گل گشته خوار و زار به گلزار ِ روزگار

اهریمن از وفور ِ تحیر فرار کرد

حیرت کند ز کِرده و کردار ِ روزگار

نقش و نگار ِ دامن تزویر گلشن است

بنگر گلوی حق شده بر دار ِ روز گار

هر حقپرستی کنج خموشی گزیده رفت

آتش گرفته تا سر و دستار ِ روزگار

خم گشته خمچه های حیا رفته سربه زیر

خشکیده آبروی گهر بار ِ روزگار

دیگر سری نرفته بَینِ گریبان ِ راستی

گویا که سر نگون شده پندار ِ روزگار

مال و منال ِ گیتی حکومت کند وسیع

معتاد هرکس است به دینار ِ روزگار

دیگر علاج نیست میسر درین مرض

شیطان خودش نشسته پرستار ِ روزگار

این نفس ظالم است همایون به هُوش آی

شو دیده را ببند ز دیدار ِ روزگار

سید همایون شاه ” عالمی”

بیست و نهم جون دوهزار و شانزدهم میلادی

افغانستان

 

یک پاسخ به “بازار ِ روزگار”

  1. admin گفت:

    درود به جناب عالمی عزیز ، سروده زیبا و مملو از احساس است خط بردم و خوشم آمد . زنده وسلامت باشید. مهدی بشیر

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما