۲۴ ساعت

17 فوریه
۴دیدگاه

عاشقان و عارفان

تاریخ نشر چهار شنبه  ۲۸ دلو ۱۳۹۴ –  ۱۷ فبروری ۲۰۱۶ هالند

عاشقان و عارفان

محمد معروف. نیکزاد.

مرا آب و  نصیب در یک زمانه.

سوی شهر کابل کرد  روانه.

جدا  گشتم ازین ده  و  دیارم

سفرکردم به شهری شهریارم.

شدم  داخل  بدان مرزو کرانه.

که کورس و مکتبش بود یک بهانه.

قدم  درعرصه ای  خاکش نهادم

دو چشم بر وادی پاکش گشادم.

شدم راهی دران سوی عاشقانش.

سجودم خاک پاک از عارفانش

دران  جا نور جانان  را  ببینی

دران   جا فیض برهان  را  ببینی

درانجا  جمله عاشق نوهه گر بود .

دران جا عشق خوبان جلوه گر بود.

دران  عشق بود  و هم  صفا  بود.

دران  جا وعده  خوبان  وفا بود.

دران  جا حالتم  گشت  آن  چنانی .

که در وصف اش نتوانم دُر فشانی.

طنین  و ناله ای منشی  چنان  بود.

که  گویی غرشی  در آسمان  بود.

فغان  و ناله  اش  بس اوج  میزد.

گمان  بود  بحری عمان  موج میزد.

منی مسکین  ندیدم آنچه  بودم.

بجز از  بار عصیان  بر  و جودم.

نگاه حسرت و  دیرینه ای من .

فرو برد سر بسوی  سینه ای من.

نیکزاد را یک روز ی با عا شقان بود

دل  پر درد  کناری   عارفان  بود

خاطرات سفر که در شهری زیبای کابل همراه  شاه رضای منشی زاده و روزی در زیارت عاشقان و عارفان با رفته بودیم سروده فوق را بدان مناسبت ترتیب نمودم.
محمد معروف. نیکزاد.

 

۴ پاسخ به “عاشقان و عارفان”

  1. admin گفت:

    درود به جناب آقای نیکزاد عزیز ، سروده ات زیبا و عالیست و مرا به یاد کابل زیبا انداخت که از دست خاینین و تفنگسالار ها و چپاولگر هامانند ملیون ها انسان مجبور به ترک آن شدم . به امید یک صلح واقعی و پایدار در کشور . موفق باشید. مهدی بشیر

  2. درود ها ، برادر بزرگوار م آقای نیکزاد ! خاطرات ماندگار کابل و زیارت عاشقا ن و عارفان را در سرود ه زیبا تا ن بسیار خوب بیان نمودید. قلم تا ن رسا
    با د !

  3. ‎محمدمعروف نیکزاد گفت:

    سلام بر دوست عزیز بزرگوار جناب محمد مهدی بشیر مدیر سایت ۲۴ ساعت که حق احسان و زحمات شان را باید با ادراک بالای حس کنم که در نشر اشعاری بنده زحمات میکشند و انسان ارزش مندی هستند ممنون جانب مهدی عزیز.

  4. خیلی ها زیبا کاکا بزرگوار و مهربانم.

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما