۲۴ ساعت

14 فوریه
۲دیدگاه

غزل:

تاریخ نشر یکشنبه  ۲۵ دلو ۱۳۹۴ –  ۱۴ فبروری ۲۰۱۶ هالند

غزل:

احمد محمود امپراطور
افغانستان

دلــم شد تا به عشقت آشنا آهسته آهسته

ز پا افتـــــاده ام من بی عصا آهسته آهسته

شراب شعــر من تا در دماغت شد قـدح پیما

ز خود رفتـــی عزیــز من کجا آهسته آهسته

مــــرا آرامش نبُوَد که من یک لحظه آســـایم

که دل دارد بمن چون و چــرا آهسته آهسته

هــراس ِ من ندارم در دلم، گـر دارم این دارم

نـــگردد شوخ من از من جدا آهسته آهسته

نکن کاریکه بر من از رقیبـــــــــان این پیام آید

که یارش گشت آخر بیوفــــــا آهسته آهسته

اگر امروز درصد خاک و خونم میکشی بر کش

به ترس آخــــــر تو از روز جزا آهسته آهسته

شب هجرت فتـادم رو بخاک و گریه سر دادم

به زاری زیــــــر لب کردم دعا آهسته آهسته

به هرجا میروی باشد جهان فرش قدم هایت

تو لطف کن بسوی من بیـــا آهسته آهسته

به “محمود” ات وفا و، الفت و ،یاری مهیا کن

که درمــانش شود با این دوا آهسته آهسته
——————
پنجشنبه ۲۶ دلو ۱۳۹۱ خورشیدی
که برابر میشود به ۱۴ فبروری ۲۰۱۳ میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور
افغانستان

 

۲ پاسخ به “غزل:”

  1. admin گفت:

    درود به جناب محمود جان امپراطو ر ، سروده زیبا ، عالی و مملو از احساس است. خط بردم و خوشم آمد . موفق وسلامت باشید.
    مهدی بشیر

  2. درود به رهبر خردمند سایت وزین و شهیر ۲۴ ساعت. !
    فاضل دانشمند کاکا عزیزالقدرم محترم محمد مهدی بشیرهروی از زحمات شما و همکاران تان ممنونم.
    با عزت و سعادتمند باشید.
    امپراطور از شهر سرد و تاریک کابل

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما