خزان
اریخ نشر یکشنبه ۲۲ سنبله ۱۳۹۴ – ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۵ هالند
دوستان محترم و گرامی لطفا نظریات خویش را در قسمت دیدگاه های صفحه ۲۴ ساعت بنویسید تا مطالب شما همیش محفوظ بماند .
با عرض حرمت
مهدی بشیر
**********
خزان
محمد اسحاق ثنا
۱۳ / ۹ / ۲۰۱۵
ونکوور کانادا
فصل خزان رسید و به گل رنگ و بو نماند
جام طرب تهی شد و می در سبو نماند
در پای گل که ساز خوشی بود و وقت شاد
جز باد تندو هلهله و های و هو نماند
بلبل چنان به حال چمن گریه سر نمود
آن شور و وآن ترانه دگر در گلو نماند
ای دلستان من چکنم گل ز باغ رفت
جز از خیال روی گل ات روبرو نماند
آنانکه میروند بماند از و نشان
اما زمن نشانه ای جز آرزو نماند
در زندگی ز حال ثنا پرس و یاد کن
آیی در آن زمان و بپرسی که او نماند
محمد اسحاق ثنا
۱۳ / ۹ / ۲۰۱۵
ونکوور کانادا
درود به استاد محترم آقای ثنا ، سروده زیباست و مملو از احساس پاک تان است . تابستان آخرین روز های خود را طی میکنند و خزان در حال آمدن است . خزان خیلی زیباست . امیدوارم که کشور و مردم ما همیشه مانند بهار تر وتازه باشند و در فضای صلح و صفا زندگی آرام وبدون درد و رنج و تعصب و تفرقه زندگی کنند. قلم تان شگوفا و همیشه زنده وسلامت باشید.
مهدی بشیر
بسیار زیبا جناب ثنا .
زانانکه میروند بماند یکی نشان
اما زمن نشانه ای جز آرزو نماند