۲۴ ساعت

12 جولای
۲دیدگاه

بعضی جوانبی مذاکرات اخیر با طالبان و

تاریخ نشر یکشنبه  ۲۱ سرطان ۱۳۹۴ – ۱۲جولای  ۲۰۱۵ هالند

محترم دوکتور صلاح الدین سعیدی

محترم دوکتور صلاح الدین سعیدی

بعضی جوانبی مذاکرات اخیر با طالبان وانتخابات!

د. صلاح الدین  س. سعید افغانی

 ۱۲ / ۷ / ۲۰۱۵ 

مسایلی داغ جامعه و کشور ما، منطقه وجهان آنقدر زیاد ونبض حوادث چنان  به شدت می تپد که هر روز باید  حد اقل بر دو سه مطلب  تبصره کرد و نوشت، کار تنویری کرد، مواضع خویش را  با ذکر مشکلات و راههایی  مناسب  قضایا مطابق منطق  سلیم  آن  مطرح وبا شما شریک ساخت. 

نه پرداختن به مسایلی که باید به آن پرداخت و گذاشتن مسایل به کج راهه  و درین راستا ادای  رسالت نه کردن، گناه  است.  (الساکت عن الحق شیطان اخرس الحدیث – سکوت کننده  از گفتن حق به شیطان گنگ میماند – حدیث)

هست مواردی که عدم دقت وعدم  ارایۀ  موضع سلیم وعدم ادای مسؤولیت  به موقع  در تصحیح مسایل موجب عواقب سخت درد آوری و مصیبت باری در کشور ما، منطقه و جهان  گردیده  و به  این ترتیب به صورت عمدی و غیر عمدی آنهاییکه  قصد مخالفت مثلا با افراطیت را دارند  بامواضع غلط و افراطی  ای خویش در تحلیل نهایی  و طویل المدت  خود در خدمت بدی قرار ګرفته و حتی نا آګاهانه خود موجب شر و فساد  شده و یا  در اشاعۀ آن سهیم  شده اند ومیشوند.

آزادی بیان بدون مسؤولیت، اقتصاد بازار آزاد بدون حاکمیت قانون و دهها مفهوم دیموکراسی قرن  ۲۱ بدون فهم درست  آن عوض خدمت  و راه درست،  موجب شر و فساد میشوند و شده  اند. این حالت در سطح  کشوری ما، منطقه و جهان مشاکل را بزرگتر و مزمن تر ساخته و در بسا موارد اصلاح  و ترمیم  ضرورت به پرداخت غرامات بیشتر و بزرګی را نسبت به اینکه در ابتداء روش انتخاب نه شد،  موجب میگردد.   

یکی  از مثال هایی زندۀ  آن را میتوان کابل بانک نام گرفت که با فهم غلط از اقتصاد بازار آزاد  مرجع جواز دهنده  یعنی بانک مرکزی افغانستان نه خواست (سهیم جرم بود) و یا  نتوانست  جلو چور و چپاول بانک مذکور را به موقع بگیرد.  در نتیجه  برعلاوۀ  ضرر های  غیر قابل تحمل جانبی ملت از جیب خویش  در یک قلم مبلغ ۸۲۵ میلیون دالر تاوان پرداخت و هنوزهم دزد ها دعوای انصاف دارند که گویا در حق شان ظلم شده.  و حتی نظریات  اخذ تاوان از دولت نیز اینجا و آنجا مطرح است. دولت فعلی بنابر بر حاکمیت و تسلط مافیا بر اکثریت  مراجع  و بخش های دولتی و سیاسی تا حال نتوانست کاری مؤثری  در ترمیم نسبی او حالت موفق شود.  حتی بخشی از متخلفین اصلی در محاکم فرمایشی نیز اصلاً مورد پیګرد قرار ګرفته نه توانستند.  به طور مثال انتقال ۷۸ میلیون دالر سهم کابل بانک به حساب وملکیت جوان ۱۶ ساله درشرایط و کشور های مستقر غیر قانونی و موجب فسخ شدن  این انتقال سهم از جانب محکمه است. اما در شرایط مافیایی افغانستان اصلاً مورد توجه نیست و وضع نشان میدهد که  درین راستا کاری  مؤثری صورت نه خواهد گرفت.  

مواردی  هم است که  در راه  مبارزه علیه تروریزم  و افراطیت  اولاً با فهم غلط آن  افراطیت و ترور در دین اسلام خلاصه شده  و مبارزه علیه  تروریزم و افراطیت را  نیز مبارزه علیه دین اسلام  مغالطه و تعویض نموده اند. به عین الیقین این نیرو ها  و افراد تیشه بر ریشۀ خویش زده، مشکل را بزرګتر ساخته،  برای  تقابل و جنگ  تمدن های  مختلف بشری عملاً  مصروف  کار شده و  به  این ترتیب  به صورت حتمی  حتی بدون  درک عمق قضایا  عملاً و در تحلیل نهایی  ممد و همکار دشمن خویش اند و وسیله ای  ناکامی  اهداف  ضد افراطیت خویش نیز می شوند.  این ګروه ها و افراد   کوته اندیش در حل همچو قضایا عوض استعمال چاقوی ظریف  جراح حاذق (سکالپل )،  متوصل به ساتور قصاب شده، غدود  و تمومور را یک جاء  با بخش از بدن  قطع  نموده و به این  ترتیب  با معیوب ساختن کل جسم  به  بزرگتر شدن مشکل  خدمت میکنند  که در مواردی  مشکل را  حل ناشدنی  میسازند. 

عوارض  وشواهد  این حالت  و روش را در چند دهۀ اخیر در سطح جهانی، منطقه و افغانستان انقدر مشهود  و وسیع مشاهده کردیم  که  ضرورت به آوردن مثال های  زیادی هم نیست.

نگهد اری و زندانی ساختن انسان ها در زندان ها و توقیفګاه ها  آن  هم بدون سرنوشت برای مدت نامعلوم، بدون ابلاغ تخلف و اتهام  وبدون محاکمه  و در مواردی  با منطق سخن  به  اساس تعصبات و پیشداوری های مختلف  و یا به علت بودن  این  شخص  و یا اشخاص در وقت نامناسب در محل نامناسب و نګه داری چنین اشخاص در زندان ها و به این ترتیب  به مجازات شان  پرداختن،  برعلاوۀ  اینکه  روش خارج از مبادی انسانی، اخلاقی  وقانونی بوده و است،  موجب  وسعت مشکل شده و خود مشکل ساز غیر قابل علاج  میگردد. در مواردی خود سبب  خلق تروریستان و  مخالفین مسلح  تمدن و دیموکراسی میگردند.

درین نوشته  بر جوانب مختلف این قضایا با وجود مهم بودن شان جهت وسعت موضوع نه خواهم پرداخته  بلکه  به صورت مشخص بر دو موضوع  که در عدم فهم درست از قضایای افغانی  نیز مستقیم ارتباط  مستقیم دارند  خواهم پرداخت. همچنان  درین نوشته مختصر به  جوانب مشخص  وانتخابی  کوتاه تمرکز خواهم کرد:  

موضوع اول انتخابی بحث بر بعضی جوانب مصالحه سیاسی است:

مسرت دارم که توانستم سهم خویش را  در عام کردن منطق عدم  تأکید  بر پیش شرط ها در مذاکرات سیاسی و مصالحه  مانند  یکی از موانع آغاز مذاکرات با مخالفین مسلح  به مناسبت های مختلف اداء کردم ( تفاصیل  در نوشته های مختلف از جمله  در نوشتۀ  چند ماه قبلم تحت عنوان: یک مانع عمده و اساسی رسیدن به صلح؟ – منتشرۀ  ویب سایت های افغانی – مؤرخ ۱۷/۰۱/۲۰۱۵).

 مسرتم همچنان  درین است که اینک بعد از ۱۴ سال ضیاع وقت و فرصت های خوب  موضع عدم تأکید بر پیش شرط ها برای مذاکرات قبول شد و این روش  از جانب  حاکمیت افغانی  در مذاکرات  اخیر دولت افغانستان با حرکت طالب در پاکستان از تأکیدات جناب حکمت کرزی  و بقیه  اشتراک کننده های جانب حاکمیت کابل  شنیده و تأید شد.

منطق سخن درین است که ما به  برحق بودن موضع و قانون اساسی  موجود افغانستان میتوانیم باور داشته  باشیم   و  یا داریم و آنرا ګزینۀ  بهتر و خوب میدانیم  اما حتمی نیست این درست بودن،  بهتر بودن،  سفید  و سیاه  ما را طرف دیګر مذاکره  حتماً قبول کند و مذاکرات  به  این و آن شرط قبل از وقت  و غیر ضروری منوط  ساخته شود.  این موضوع اصلاً صلاحیت این کمیسیون ها نیست و بوده نمی تواند چیزی که در ظرف ۱۴ سال ګذشته  شد و هنوز هم چنین صدا ها شینده میشود که نباید دست آورد های ۱۴ ساله را به هدر داد. مصالحه  سیاسی به هدر دادن چیزی و یا قبول کردن کدام ارزشی و یا از دست دادن آن ازین قبل نیست.  

علت: مشروعیت و عدم مشروعیت، موجه بودن و عدم موجه بودن، خوب بودن و عدم خوب بودن  قانون اساسی  و یا ګیریم  انتخاب نظام امارت اسلامی  از خود مرجع  دارد و آن ملت است. ملتیکه مسلمان است و انتخاب مسلمان در چوکات عقیدۀ اسلامی اش روشن است.

اګر به فروعات نه روم  باید بګویم که نقش علماء  و روحانیون دین در رهنمایی برای  انتخاب بهتر ملت  بس مهم است اما قایمقام ملت شده نمی تواند. همان ګونه که در انتخاب اولین خلیفه مسلمانان کل امت مسلمه اشتراک کرد نه خواص آن  که  این  روش در انتخاب خلیفۀ مسلمین بهذات خود  رهنمایی عمل برای مسلمانان در کلی ادوار است

بلی صحت و عدم صحت،  قبول و عدم قبول قانون اساسی موجود  کشور و یا حاکمیت نوع امارت اسلامی به تعبیر حرکت طالب  ازین و یا آن  جانب  بخاطر هم  موضوع بحث بوده نمی تواند که این و یا آن  جانب  درین نشست  نمایندۀ  کل افغانستان و کل ملت نیست که به این قانون اساسی ویا امارت اسلامی مشروعیت داده، توافق و یا عدم توافق خویش را اظهار نمایند.  حق  تغیر،  فسخ و تبدیل  نظام و قانون از خود پروسیجر و روش های متداوله دارند که آنرا باید مراعات کرد. در غیر آن به جای نمی رسیم.

بلی بحث بالای این موضوع  و یا  موضوعات بحیث تصمیم ګیری صلاحیت این کمیسیون ها  و شوراء طرفین نیست و این حق ملت و ایجاب روش های مشخص مندرج در قانون را میکند. 

نباید چنین ګستاخی کرد که این حق را به خود و معامله در غیاب ملت  منحصر ساخت.  

لذا این بحث بحث قبل از وقت و  این مطالبه از جانب مقابل مطالبه از مرجع  غیر مشروع است.  مطالبۀ  قبول و عدم قبول امارت اسلامی   و بخش از پیش شرط های دیگر به عین منطق خارج از موضوع بحث این کمیسیون ها مانند مرجع تصمیم گیرنده به شکل و محتوی آن درین صحبت های می باشند.  در صورت مطرح شده این قضایا باید به پروسیجر ها و روش های عام این مسایل که حق ملت است  تاکید صورت گیرد.

به همین سلسله تأکیدات اینکه  میتوانیم  ازین  و یا آن فقرات و مواد قانون اساسی بحث کنیم و از آن دیګر بحث مجاز نیست، چنانچه یکی از اشتراک کننده های این مباحثات صلح (آقای فیض الله ذکی)  اظهارا میدارند، بحث قبل از وقت، خارج از صلاحیت و غیر مرتبط است.

پیش شرط های که: اولاً سلاح  را به زمین بگذارید باز همرای شما به میز مذاکره می نشینیم، مذاکره کنید در حاکمیت سهم  میدهیم و یا درین ویا آن ولایت برای شما سرزمین میدهیم و … بحث های نادرست، خلاف قانون اساسی، خلاف تمامیت ارضی و اصلاً تأسف بار و ضیاع وقت اند. ضیاعی وقتی که  در ۱۴ سال ګذشته اینجا و آن مطرح میشد و سبب اادامۀ  تراژیدی ملت و مردم بی گناه  ما  و منطقه نیز شد.

یکی از اهداف مصالحه سیاسی کار برای استقرار و دادن امکان برای تمام نیرو های سیاسی واقعی کشور در ستیج سیاسی کشور است. اما این زمینه سازی نه از طریق معامله  در غیاب ملت بلکه از طریق ملت و مجاری مشروع آن.

درین مرحله کار برای اعتماد سازی و قطع امکانات دشمن دربین افغانها و توافق براین  که چطور میکانیزم توافق شود که  ملت تصمیم ګیرندۀ  اصلی باشد، مباحث  اصلی اند که بالای ان باید تمرکز کرد.

ایجاد حکومت مؤقت از جانب افراد بی طرف یک طرح غیرعملی  و بازگشت به یکنیم دهۀ قبل است. است. لذا باید زمینه سازی کرد که ساختار های موجود درمدت کوتاه زمینه ساز ایجاد حاکمیت منتخب را با تضمین های جهانی تنظیم نمایند.

نباید فراموش کرد که یک از اهداف  مصالحۀ سیاسی در تحلیل نهایی تجرید افراد دشمن و خادمین دشمن از قلب ملت و  جامعه است. با پیگیری صاداقانه  مصالحۀ سیاسی باید ملت قلباً با پوست و ګوشت حس ودرک کند که با دادن تمام امکانات  به تمام جوانب افغانی عدۀ قسم خورده در تخریب هستی  مادی و معنوی کشور اند  که این نیرو های خراب کار هرکی باشند از قلب های  مردم  زدوده شده، امکانات مردمی شان محدود و در نهایت امر اگر تمام وسایل دیگر برای اصلاح کاری نه افتد، نابود گردند.

جملات فوق به ذات خویش میرساند که مصالحۀ سیاسی یعنی امادګی برای  دفاع و جمع جور کردن دوامدار خویش برای مقابله به دشمن قسم خورده و مکار که  تا امروز افغان  ها  را علیه افغان بکار میبردند و استفاده میکردند. مسلم این است که اګر از دست دشمن این وسیله خارج شود به وسایل دیگر جهت تحقق اهداف خویش متوصل خواهد شد.

لذا در عین حال باید حرکت طالب و سایر مخالفین مسلح بدانند که آنهای که تا امروز ایشان را برای اهداف خویش استفاده میکردند امروز دشمن بالای سر شان قیمت گذاشته تا اهداف خویش را بدست آورند و امتیاز بگیرند.

نباید فراموش کرد که در هردو جانب  نیرو های وجود دارند که  به مصالحۀسیاسی معتقد نیستند،  بقا،  دوام و امتیاز خویش را در ادامۀ  جنګ، تشنج  و نفرت میبینند. این عناصر چه در داخل دستگاه حاکمیت کابل و چه در آن طرف بنابر عوامل مختلف وجود دارند و خواهند داشت که مقابله با ایشان نیز درایت و فهم لازم میخواهد.

کار استخباراتی قوی و تقویت دوامدار نیروی های امنیتی کشور باید در صدر متداوم کار زمامداران  افغانی قرار گیرد.  این معلومات لازم استخباراتی است  که در حین صحبت و مذاکره به طرف  دارای معلومات کافی اتوریته و قوت می بخشد.  

اظهارات سپاس از جانب پاکستانی که خود عامل ایجاد چنین وضع  تراژیدی ملت ماشده، نباید بیشتر ازین سبب خشم ملت شود.  پاکستانی ها  منافع و مصالح خویش را پیگیری کرده و میکنند و دلیل وجود ندارد که از آن دست بکشند. پاکستان به صورت ملموس تا حال کدام کاری مناسب برای تأمین صلح در منطقه و افغانستان  هم نه کرده اند. برعکس مستندات وجود دارد که افغانهای مخالف مسلح را در صورت امادگی شان برای مذاکرات به حاکمیت افغانی مورد آزار و اذیت قرار داده و نابود کرده اند. 

وبلاخره مذاکرات نیز نباید به حرکت طالب خلاصه شود.  هر نیروی مخالف  خورد و بزرگ باید شامل این برنامه شود.

در معرفی اینکه کِی از نام کی مذاکرات میکند باید گفت که مسالۀ بس حساس است و موجب این  أمر بُن بست مذاکرات شود. لذا اولاً معلومات استخباراتی هم است که  معلوم باشد کی کی است؟  دوم اینکه  روش اقرار علنی خود اشتراک کننده در مذاکرات باید اساس سخن باشد که اقرار بدارد به نام کی در نشست  مذکور صحبت میکند.

وبلاخره توقع نباید داشت که همه به میل و فرمایش ما  صحبت بدارند. این  توقع نا ممکن و نادرست است.

وعده های بزرگ  مساعدت های اقتصادی کشور چین به  پاکستان،  نابود سازی و یا زندانی نمودن  تمام آن رهبران و بزرګ مخالفین مسلح  و طالب که با حکومت کابل آمادۀ سخن رویاروی  بودند توسط  پاکستان در طول حد اقل چار دهۀ اخیر ،  افشاء  شدن استابلشمنت پاکستان در سطح جهانی مبنی بر پیش برد  بازی دوگانۀ کثیف که اخیراً با اقرار صریح  اکثریت اراکین ارشد  حتی خود پاکستان به شمول سرتاج عزیز مشاور ارشد صدراعظم  پاکستان، پرویز مشرف رئیس جمهور اسبق پاکستان، جنرال اسد درانی  رئیس اسبق ای اس ای، قهر ملت و مردم عادی پاکستان  از عمل کرد های دورویه  و دهها سند دیګر همراه بوده، مطالب و عوامل اند که  پاکستان را به تغیر قسمی تاکتیک خویش واداشته است.

مطلب اساسی  دیگر هم این است که نیرو های مسلح و امنیتی افغانی  چنان  به پاء استاد شده  که به هر برنامۀ  تخریبی  پنجابی و دیګر دشمنان  با قوت میجنګند، لذا پاکستان را به  این تغیر اولی و بس مقدماتی اش  در بازی فعلی  اش نیز وا داشته. همچنان شواهد نشان میدهد که  کنترول وضع و امکانات پاکستان از وضع  در داخل کشورش محدود شده و صرف  لذا مکارانه  در تلاش  کسب امتیاز است تا جانب افغانی را به عقد موافقتنامه های مشابه تفاهمنامه ها ګندمک و دیورندلاین فریب داده و یا  قسماً  وا دارد.  ما در قرن بیسست ویک عوض ساختن  موانع بین کشور ها با از بین بردن آن باید تدابیر گرفت. چیزیکه پاکستان تا هنوز که هست به برعکس آن به هر قیمت تلاش دارد.

و حال که بحث از هر قیمت آمد باید بگویم که اظهارات بعضی از مسؤولین امور افغانی که به هر قیمت با طالبان صلح می خواهند، اظهارات مناسب نیست. ما به هر قیمت صلح نمی خواهیم. 

لذا نباید درین راستا از پاکستان  و مسؤولین آن امتنان  و تشکر کرد.

صلح به نفع تمام کشور ها است و در منفعت  پاکستان احسان  پاکستان را قبول کردن درست نیست. 

واما آمدیم به بحث دوم انتخابی من وآن انتخابات،  کمسیون های انتخاباتی و کمیسیون اصلاح  نظام انتخاباتی:

میگویند با دیموکراسی کسانی مشکل دارند که آنرا جدی تلقی میکنند.  آنهایکه دیموکراسی را روپوش تخلفات و فتنه گری ها و سوء استفاده های خویش ساخته اند با دیموکراسی مشکل ندارند. ۱۴ سال ګذشتۀ دیموکراسی؟! در افغانستان  براین تأکیدات صحه میگذارند.

میگویند همان نظام قوی، صاحب اتوریته و توانمند است که از ملت برخاسته،  توسط ملت ایجاد شده و در خدمت  ارزشهای ملت باشد. لذا در عالم اسباب برای این کار یگانه وسیله همان انتخابات شفاف، آزاد،سراسری  و تحت حاکمیت قانون است.

درین راستا  حاکمیت مطلوب و متکی بر ارادۀ  مطلق ملت کار مشکل  به با محدودیت های بشری مواجه است اما به شکل نسبی میتوان آن را تحقق بخشید. برای این کار باید تدابیر گرفته شده و از تجارب دیگر جوامع بشری استفاده کرد.

نبود امنیت، نبود تذکره هایی هویت و یا کارت رأی دهی داری مشخصات تخنیکی قوی، عدم وجود احصائیه ګیری های  نفوس،  عدم وجود تقسیمات دقیق اداری محلات، ضعف حاکمیت قانون  و عدم امادګی های دیګر لازم برای  اجرای روش های تجربه شده در جوامع مشابه، همه و همه دست به دست هم داده و روشن میسازد که انتخاب  مناسب و خوبی با نتیجه ای روشنی  در آینده هم نه خواهیم داشت. به این ترتیب حاکمیت مردم  به مفهوم درست آن تأمین و مسلط  نه خواهد شد.  چنانچه  در انتخابات گذشته و خاصتاً انتخابات ریاست جمهوری اخیر این مقدمات و شرایط وجود نداشت این شرایط تا حال بهتر نه شده است.

لذا هیچ کمیسیون و نیروی انسانی  نمی توانست انتخابات سالم،  بدون خدشه و فریب را بر پا کند. عین حالت و عین پروسه  ادامه دارد.  

تحقق و پیشرفت در مصالحۀ سیاسی اگر زمینه ساز صلح بهتر شود شرایط دیگر خواهد شد اما با آن هم ما با اتخاذ تدابیر مشخص میتوانیم این وضع را کمک نموده و در عالم اسباب سبب ایجاد حاکمیت شد که از ارادۀ ملت برخاسته و در خدمت ارزشهای ملت برای  صلح، استقرار، رفاه و اسایش  کشور و مردم ما کار کند.  

باید قبول کرد که این حالت تصادف بوجود آمده نمی تواند. ایجاب ایجاد تدابیر مشخص و قوی را نموده و ارادۀ   قوی سیاسی  حکام موجود برای  زمینه سازی حاکمیت مردم میخواهد.

این مسأله به بخش مسایل مرتبط است که بخش آن به داخل و بخش دیگر آن  به خارج بر میگردد.

بخش این وسایل امکانات در دست ما و بخش  خارج از صلاحیت و امکانات ماست.

آنچه در دست داریم باید با چنان درایت استفاده کنیم که جهانیان بر ما چنان اعتماد پیدا کنند که دیگر ما را فریب نداده و صرف و صرف اهداف خویش را پیگیری نه کنند .

مشکل تذکره با وجود عمال خارجی و دشمن در پارلمان افغانستان  آغاز شد و ادامه دارد. تذکرۀ بدون هویت اسلامی و افغانی  و تهدید عمال خارجی و دشمن درین راستا سبب نفرت ملت شده و این مشکل هنوز ادامه دارد. مشکلی که در توذیع تذکره تا حدی تعین کننده است. بخش از علایم از جمله آوردن  نقشهافغانستان فعلی در تذکره اصلاً بی معنای و برنامه  دشمن پاکستانی  بیش نیست.  

راه حل برای انتخابات: پروسه  توذیع  تذکره جداگانه با یک جرئت پیگیری شود اما برای فعلاً کارتهای رای  دهی از سر وبا دقت بیشتر  بعد از تعین تأریخ انتخاب آغاز گردد تا انتخابات  نسبتاً  شفاف صورت گرفته بتواند.

تیم اصلاحات انتخاباتی وعده شده در توافق  بعد از انتخابات ریاست جمهوری جناب د. عبدالله عبدالله و جناب د. محمداشرف غنی:

پیداکردن افراد بی طرف در جهان  امروز به فهم معین مشکل است. بیطرف هم به نحوی طرف است و آنهم در شرایط ما. اما  طرف قانون، متخصص قانون و متعهد به ملت و دارای تقوی سیاسی افرادی  اند که درین کمیسیون اصلاحات انتخابات مطرح شده میتوانند و افغانستان به قحط الرجال مواجه نیست که چنین اشخاص را نداشته باشد.

مشکل فعلی  در عدم اغاز کار کمیسیون اصلاحات انتخابات قرار شواهد، علایم و قرائن درین است که منظور تیم داکتر عبدالله عبدالله از اصلاحات همان پیشبرد سیاست کدری توسط  این تیم است و تیم داکتر اشرف غنی سیاست کدری را از صلاحیت این تیم اصلاحات نمی داند.

به فهم من کار تیم اصلاحات باید صرف طرح اصلاحات و مسایل تخنیکی باشد و انتخاب افراد کار این کمسیون فنی  و یا کمیسیون انتخابات نباید در دو تیم حاکم خلاصه شود. این دو تیم نمایندۀ  کلی ملت و کلی ملت نیست دیموکراتیک و عادلانه نیست تا این دوتیم همه چیز را در بین خویش به تقسیم کردن منحصر سازند. دیموکراتیک، ضرورت و عادلانه است تا  نیرو ها و احزاب سیاسی دیگر خارج ازین دو تیم حاکم نیز  درین پروسه شریک ساخته شوند. عدم دقت ومراعات این مساله مشروعیت این تیم های را مورد سوال قرار خواهد داد و مورد تأئید ملت نه خواهد بود.

تیم های حاکم  که سرنوشت شان  به صورت جدی  وبدی با هم گره  داده شده. ضرورت بود که در انتخابات ریاست جمهوری نتایج  انتخابات معلوم میشد و باز در روشنی آن دولت وحدت ملی تشکیل میشد  اما چنین نه شد و این  اساس  وآغاز مشکل است.  

دو تیم حاکم باید  حال بدانند که سرنوشت هردو یکی است  و ناکامی یکی ناکامی دیګر است و ملت سخت حساس و متوجه اعمال شان است. از قول تا عمل و فرصت عمل و قضاوت ملت سخت بی رحم خواهد بود.

این حاکمیت باید عوض مصروف شدن به تقسیم غنایم به  برنامه های  وعده داده شده به ملت  باید جامعۀ عمل بپوشد. در غیر آن ملت دیگر فرصت برای این تیم های حاکم نه خواهد داد و اعتماد داده شده ای نسبی را نیز واپس خواهد گرفت.

ما با تمام کاستی ها در مرحلۀ دیگر از انکشاف قرار داریم و ضرورت است به ادای رسالت  پرداخته و در ختم تراژیدی ملت خویش که مدتهای طولانی زجر میکشد  پایان داده ویا اقلاً در ختم آن عملاً کوشاء شویم.

همۀ ما مزۀ مرگ را جشیدنی ایم لذا تا دیر نه شده باید ادای رسالت کرد.

هرکه آمد عمارتی نو ساخت – رفت منزل به دیگری پرداخت

آن دیگر پخت همچنین هوسی – این عمارت به سر نبرد کسی

پایان

تیلفون:۰۰۴۴۷۸۸۶۴۷۴۶۳۸

Email:strategicstudies@yahoo.com

 

۲ پاسخ به “بعضی جوانبی مذاکرات اخیر با طالبان و”

  1. admin گفت:

    جناب محترم د. صلاح الدین س. سعید افغانی ، تشکر از نوشته تان . باید علاوه کنم که دولت تقلبی فعلی آقایان ع و غ تاکنون که نزدیک یکسال میشود نتوانستند یک کار مفید به نفع کشور ما بکنند . اینها هم بفکر منفعت شخصی خود اند نه به فکر کشور. دزدان اصلی کابل بانک همین اکنون نزد خودشان در پست های بلند در کابل کار میکنند و این ها نمیخواهند واقعیت را به اطلاع مردم برسانند. آقای غ یکی از نوکران و دست نشانده های پاکستان است. پاکستان هرچه که میخواهد او میگوید چشم . طالب های وحشی هم برادر های کرزی و غنی اند و او قصد دارد کشور را به فروش برساند و طالب های و حشی را به قدرت برساند تا پاکستان به آرزوی خود برسد . غ روز اول به پای بوسی باداران پاکستانی وحشی و سعودی آدمخور رفت . ع و غ هر دو دروغگو اند فقط مردم فریب میدهند. در مورد انتخابات هم این ها کاری میکنند که به نفع شان باشد. و بفکر آینده خود هستند . ما همه افغان هستیم و در مورد تذکره باید بنویسند افغان .جون همه افغانیم و در افغانستان زندگی میکنیم.و این کار پاکستان ، ایران ، سعودی آدمخور و دیگر کشور هاست که میخواهند تفرقه اندازند و نوکران شان حکومت کنند. به امید روزی که وطنفروش ها از کشور ما نیست و نابود شوند وتمام مردم باهم متحدانه بدون تعصبات زبانی ، قومی ، منطقوی ،مذهبی و نژادی زندگی آرامی را سپری کنند و فریب طالب ، مجاهد ، داعش ، پاکستان ، ایران ، سعودی آدمخور و دولت وحشت ملی را نخورند. موفق باشید. مهدی بشیر

  2. Dr. Sayedi گفت:

    سلام دوست عزیز مهدى بشیر
    نکات نظر شما را به دقت مطالعه کردم میخواهم اضافه کنم که من پرگمتیک ام و این من را وامیدارد که در بین بدترین و بد حد اقل بد را انتخاب کنم.
    من به این باورم تدبیر و انتخاب را باید پشتیبانى کرد که ضررش کم باشد. اینکه چگونه افغان از خدمت دشمن خارج شده میتواند باید پشتیبانى کرد.
    بلى ناریایی ها زیاد اما در شرایط تحمیل شده انچه داده شده دران چوکات کار کردن مثبت است. تلاشهاى من در همین چوکات است.
    بقیه انچہ فرمودہ اید مانند شخصیت فرهنگی ملی وطنی و انسانی است تشکر سعیدی

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما