۲۴ ساعت

05 ژوئن
۴دیدگاه

شهرِ خراب

تاریخ نشر جمعه  ۱۵جوزا  ۱۳۹۴ –  پنجم  جون  ۲۰۱۵ هالند

شعر حکیم

شهرِ خراب

شریف حکیم
جون ۲۰۱۵ سدنی

محترم شریف حکیم

محترم شریف حکیم

کی نظر کرد بگو ، خندۀ مستانۀ ما

کی به آتش زده ، خشک و ترِ کاشانۀ ما

کی به زولانۀ شب بست ، پرو بالِ سحر

قفل زد بر رُخِ خورشید ، درِ خانۀ ما

درجهانِ من و تو غصه که مفهوم نداشت

آن خوشی ها کی بدزدید ؟ ز افسانۀ ما

یاد داری که شبِ عید ، چی ها میکردیم

در همان خانه گکِ تنگ و ، غریبانۀ ما

رفته در پنجره خورشید طلب می کردیم

تا شود صبح ، شبِ خستۀ طفلانۀ ما

دم دمِ صبح ، خروسِ زنِ همسایۀ چه زود

می ربودی اثرِ ، خوابکِ جانانۀ ما

آبِ سردی به سرو رو زده می چرخیدیم

دورِ بابا که دهد ، عیدی و جیبانۀ ما

کی بدزدید زما ، دفترِ معصومِ حیات

بارِ این درد کی بگذاشته ، بر شانۀ ما

در مقامی که خدا نیز ، شکر می بخشید

تلخیِ هردو جان ، ریخت به پیمانۀ ما

نیست حیرت که رفیقند ، درین شهرِ خراب

سنگِ بی رحمِ زمان و ، سرِ دیوانۀ ما

شریف حکیم
جون ۲۰۱۵ سدنی

 

۴ پاسخ به “شهرِ خراب”

  1. admin گفت:

    درود به جناب حکیم عزیز ، تشکر از احساس پاک تان . سروده زیبا و عالیست. خط بردم و کیف کردم . همیشه قلم تان رسا و خود تان صحت وسلامت باشید . مهدی بشیر

  2. درود به شاعر وارسته و گران سنگ محترم
    شریف ” حکیم”.!
    شعر ناب و صور خیال شما ستودنی است.
    بسلامت باشید.
    در مقامی که خدا نیز ،شکر می بخشید
    تلخیء هـر دو جهان، ریخت به پیمانۀ ما
    “حکیم”
    با حرمت فراوان
    امپراطور
    از ویرانه های کابل

  3. Sharif hakim گفت:

    ممنون شما جناب بشیر که سروده ام را لائق صفحه اى تان دانسته نشر کردید . من از دوستدارانش شما و صفحه اى تان بوده خدمات تان را به فرهنگ مان قدر مینمایم ، امید وارم غیابت من را از صفحه دلیل کم علاقه گى ام نپندارید ،

  4. Sharif hakim گفت:

    امپراطور عزیز ، یا بهتر بگویم بهترین شاعر جوان عصر ما ، با نوشته ات افتخارم بخشیدى ، چنین لطفى از طرف شاعرى در ردیف خودت خیلى ها برایم ارزش دارد . من علاقمند جدى اشعار بلند خودت که خواننده را در دامان سبک هندى و اشعار بیدل مى اندازید هستم . ستاره اى درخشان شعر پارسى هستى عزیز . قلمت را سبز و گویا آرزو مینمایم . با اینکه از خرابه هاى کابل مینویسى دردت را و احساست را با وجودیکه آنجا نیستم درک نموده آرزو مینمایم تا روزى رسد که خورشید صلح و أرامش فضاى سرد و غم آن دود آن دیار را روشن نماید .

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما