۲۴ ساعت

31 ژانویه
۱ دیدگاه

گریز

تاریخ نشر شنبه  ۱۱  دلو ۱۳۹۳ –  ۳۱ جنوری ۲۰۱۵ هالند

محترمه خانم حمیرا 2دستگیر زاده

گریز

داکتر حمیرا دستگیر زاده
محترمه  خانم داکتر حمیر نکهت دستگیر زاده

محترمه خانم داکتر حمیر نکهت دستگیر زاده

از آسمان این شب خالی گریختم

از آفتاب سرد خیالی گریختم

یک بغچه ناز در بغل خنده داشتم

از قصه های خشک سفالی گریختم

یک گام راه بود میان من و نگاه

تا ازهراس بی پر و بالی گریختم

باید بمانم و بنویسم به خط خوش

کز سال پرعذاب جلالی گریختم

ازسال پر شقاوت شغاد های درد

از شیب های تند زوالی گریختم

یک آسمانه نور فراز سرم شگفت

تا از زمینه های جدالی گریختم

با سنگ ،همصدایی همریشه یافتم

از بازتاب آب و زلالی گریختم

یک دست روی ساقۀ فردا گذاشتم

از مطلق گمان تعالی گریختم

من یک تنم برای دلم عشق می تنم

تا از بساط گنگ توالی گریختم

بهزاد را مگر به بهاری دگر کشم

کز باور بلند کمالی گریختم

۳۱.۱۲.۲۰۱۴

 

یک پاسخ به “گریز”

  1. admin گفت:

    درود به خواهر گرامی خانم داکتر حمیرا دستگیر زاده ، مانند همیشه سروده زیبا و عالیست . موفق باشید. مهدی بشیر – هالند

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما