۲۴ ساعت

13 نوامبر
۲دیدگاه

خسته از انتظار

تاریخ نشر پنجشنبه ۱۳ نوامبر ۲۰۱۴ هالند

10462503_10152363591817928_5756824697365760820_n

خسته از انتظار

ح.کوهستانی

محترمه خانم حبیبه کوهستانی

محترمه خانم حبیبه کوهستانی

در یک غروب دلگیر

با تو

سخن از امدن شب دارم

انگاه که بستر ابر

زندان هزارن ستاره میشود

و عطر شب بو

بر پیراهن باغ بوی

کهنگی میپاشد

انگاه که پنجره ها

در را بر روی روشنایی

با قفل درد میبندد

انگاه که پروانه ها

اماج نگاه خفاشان سیه کار را

بر خود اتش میزنند

انگاه که عبور از شب

با واژه ی از جنس مرگ

فرمان رهایی مییابد

و مادری بر گوش نوزادش

ایه تریاک میخواند

انگاه که پلی سقف،

اعتیاد میشود

بر مرده گان بی گور

و دریای که از تعفن

شهری را میلرزاند

انگاه که قهقه ی مستان

بر تن عریان سرزمینم

لباس میدوزد

و کودکی دستمزد فردا را

همچو سپندی، بر اتش میریزد

انگاه، که از اه زنی

خدا عاصی میشود

و روزه مفهوم

دسترخوان خالی پدری بیمار ست

( ح.کوهستانی )

 

۲ پاسخ به “خسته از انتظار”

  1. admin گفت:

    درود به خانم کوهستانی عزیز ، سروده زیبا و مملو از احساس است. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر

  2. عبدالواخد یوسفی گفت:

    سلام بر خانم کوهستانی

    سروده ی تان زیباست و روایت شاعرانه ای از اوضاع دردناک.

    موفق باشید

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما