۲۴ ساعت

02 اکتبر
بدون دیدگاه

دین و عدالت اجتماعی در قرن بیست و یکم

تاریخ  نشر پنجشنبه دوم اکتوبر ٢٠١۴ هالند

دین و عدالت اجتماعی در قرن بیست و یکم

سؤال میراث

دکتور فرید یونس

وقتی ما به تاریخ تمدن نظر می افگنیم و به تاریخ اسلم می رسیم یک موضوع ثابت می شود و آن اینکه که زیر بنای تمدن اسلمی عبارت اند از علم ، عبادت و عدالت است. این سه پدیده را من سه (ع) می گویم و درتمد نهای دیگر این سه پدیدۀ به نظر نه میخورد. این بدین معنی است که ما در هر زمان موضوعات بشری را باید با دید علم ،اطاعت از خداوند و عدالت باید مطرح کنیم تا به عدالت اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و عبادت را در بین علم و عدالت قرار دادیم زیرا عبادت تجلی علم و عدالت « ع» خانوادگی برسیم. در فورمول سه ،منحیث یک مسلمان خداوند را (استغفرا ) از زندگی خود بیرون کنیم موفقیت های علمی ما N است. اگر ما واقعا به بیراهه کشانده می شود و هم هرگز به عدالت اجتماعی نه می رسیم زیرا نه تنها که منافع شخصی ما که یک امر طبیعی است بروز میکند و باعث تضاد ها ، به میان آمدن طبقات ، افراط و تفریط ، نزاع خانوادگی ، عقده ها از منبع علم که قرآن است خود N و عمدا N و کینه ها و دیگر بدبختی های روزگار میگردیم ، در عین زمان ما قصدا را محروم میسازیم .برای رسیدن به هدف ما مجبوریم چند مطلت عمده را تحلیل و تجزیه کنیم .

اول عدالت اجتماعی :

عدالت اجتماعی مرکب از دو کلمه است: عدالت و اجتماع. عدالت در لغت به معنی توازن در امور است. خلقت و همه نظام هستی به توازن خلق شده است چنانچه قرآن می گوید “ و آسمان را برافراشت و معیار و میزان مقرر داشت” (سوره رحمن آیه ۷). اجتماع انسانی از کتله های انسانی ساخته شده است و در حالت تغییر است. اجتماع امروز مانند ۱۴۰۰ سال قبل از امروز نیست. یکی از مشخصات عمدۀ جوامع بشری پیشرفت و تغییر است. و زیاده می کند در آفرینش آنچه » این به خاطر است که خداوند در هر لمحه به خلقت خود می افزاید و می گوید سوره فاطر آیه اول). تداوم در خلقت از نگاه انتروپولوژی تأثیر مستقیم بالی زندگانی انسانی دارد و ) « می خواهد ازین لحاظ است که انسان در تکامل است و به همیشه به پیش میرود. به عبارت دیگر چون خلقت به پیش می رود و ایستادگی ندارد و انسان جزء همین خلقت است ، پس انسان هم به پیش می رود زیرا قانون خداوند و قانون طبیعت یکی است. نتیجه اینکه چون انسان در تکامل است پس اجتماع در تغییر و تکامل است و اجتماع صد سال بعد از امروز بسیار تفاوت خواهد داشت چنانچه اجتماع صد سال قبل از ما تفاوت داشت. نتیجه دوم اینکه در تغییر می باشد تا به N چون اجتماع در تغییر است پس عدالت با در نظر داشت سیر تکاملی انسان ،موازیا کلی عدالت ، توازن جامعه بر قرار گردد. عدالت صد سال قبل نه می تواند عدالت امروز باشد زیرا l استناد معنی ساخت و بافت اجتماعی زمان در تحول ، تغییر و پیشرفت است و قوانین اجتماعی و قضائی اگر تغییر نه می کنند نه تنها باعث رکود جامعه میگردد بلکه خلف اصول تکامل انسانی و تکامل خلقت است قسمیکه در آیه سوره فاطر مشاهده کردیم.

دوم اقتصاد:

یکی از اساسات عمدۀ جوامع بشری اقتصاد است و اقتصاد هم در اثر پیشرفت جامعه در تغییراست چون انسان در تغییر است. اقتصاد پنجاه سال قبل تا امروز تفاوت دارد. انگاشت های مانند میراث ، نفقه ، مهر زن نه تنها انگاشت های اقتصادی است و در حال تغییر است و از نگاه اقتصادی به o سود ، اسراف ، زکاه و یک حال باقی نه می ماند بلکه انگاشت های نسبی است زیرا در حالت مختلف و رویداد های اجتماعی و سیاسی مختلف تغییر پذیر است و به حال خود باقی نه می ماند. این تغییرات وقتی رخ میدهد که خانواده ، جامعه و یا یک ملت مسلمان باشد و یا غیر مسلمان نظر به تغییرات اقتصادی،سیاسی و اجتماعی دچار چالش های گوناگون می شود و خانواده ، جامعه و یا ملت مجبور می شود تا بعضی تعدیلت و تغییرات را برای بقای زندگانی روی
مرد نفقه آورنده است. اما امکان دارد که مرد در اثر اصول عرضه و N دست گیرد. طور مثال در اسلم اساسا تقاضای بازار اقتصادی کار خود را از دست بدهد و نتواند نفقه بیاورد. در اثر این تحول غیر مترقبه اقتصاد پیشکش می کنیم. یا باید کار کند زیرا قرآن N خانواده بر هم میخورد. زن دو راه حل دارد که ما درین جا موازیا می گوید زن لباس مرد است و مرد لباس زن. این آیۀ مبارک هم در خانواده تطبیق می شود و هم در اجتماع زیرا درین جا چنین تفسیر می شود که چگونه مرد و زن همدیگر « لباس » . کلمۀ زن و شوهر را قرآن تذکر نداده است آنگاه که پروردگار شان دعای آنان را » را حمایه و پشتیبانی میکنند. قرآن در سوره آل عمران آیه ۱۹۵ می گوید اجابت کرد که من عمل هیچ صاحب عملی را از شما چه مرد باشد ، چه زن باشد که همه همانند یکدیگرند ضایع یعنی (کار) مرد و « عمل » درین آیۀ مبارک دو مطلب نهایت مهم نهفته است اول اینکه .« و بی پاداش نمی گذارم زن را خداوند یک برابر پاداش میدهد و دوم اینکه زن و مرد از همدیگرند یعنی در بخش کار و زحمت کشی بین شان تفاوت نیست . درین جاست که زن مردانه وار مسئولیت اقتصادی را به دوش میگیرد و خانواده را که واحد کوچک جامعۀ اسلمی است با حمایه و پشتوانۀ شوهر یک جا به پیش میبرد. مثال دیگر و یا شوهر در اثر بحران سیاسی یک کشور راه زندان میشود. این واقعۀ سوسیو -اکونومیک را ما در زمان کمونیستان در افغانستان شاهد هستیم که زنان با شهامت افغان که من به وجود هریک شان افتخار میکنم ، در حالیکه شوهرش و برادرش و پدرش همه راه زندان پلچرخی شدند و یا جام شهادت نوشیدند، آن ها کار کردند و خانواده را حمایه کردند و برای شوهر و برادر و پدر در زندان نفقه آورنده شدند. و یا راه حل دیگر برای زن همین است که چون مرد قادر نیست نفقه بیاورد پس زن باید طلق گیرد. مثال دیگر اینکه مرد در وقت نکاح تعهد یک مبلغ را عهده دارد می شود و در وقت نکاح سرمایۀ خوب دارد. اما روز گار بازی های خود را دارد و این مرد ورشکست می شود و مهر را o یک پول برایش باقی نه می ماند . در اثر ناخوشایندی های خانوادگی زن را طلق می گوید و اما پول ندارد که تأدیه کند. راه حل این خواهد بود که یا زن حق مهر را ببخشد و یا مرد قرض کند. زن نظر به مشکلت خانوادگی مطالبۀ طلق را می کند و اما چون مرد هیچگونه تقصیری ندارد و فقط کار خود را از دست داده است مهر را از دست میدهد. با اینکه در نکاح درج شده باشد و اما اگر مرد طلق o زن در اثر مطالبۀ طلق امتیاز مهر زن را بپردازد o اعلم ورشکستگی کند و یا قرض کند و N میدهد دو راه دارد ، یکی اینکه قبل از نکاح رسما چون کار ندارد. . این ها همه تغییرات است که در محور اقتصادی رخ دادنی است و پیش بینی هم شده نه میتواند زیرا انگاشت های اقتصادی همه نسبی است ؛ محرک است ، تغییر پذیر است و حتی میتواند بی ماهیت شود.

طور مثال یک زن برای اینکه مرد ثروتمند است با او ازدواج میکند و اما در اثر یک بحران اقتصادی در کشور مرد همه سرمایه خود را از دست میدهد. چون پیشوای اسلم (ص) مرد علم و معرفت بود و همه پیشامد هایش مهر بسیار کم را برای نکاح پیشنهاد کرده است تا هم جوانان به o از جانب ذات اقدس الهی الهام میشد ازینرو ازدواج ترغیب شوند و همچنان مرد و زن در مضیقه های اقتصادی در اثر طلق دچار نشوند . می بینید که این انگاشت های اقتصادی به یک حالت نه می تواند باقی ماند.

سوم تعریف اساسی شریعت :

حال آهسته آهسته به اصل موضوع می رسیم. در ورای تحقیقات و مطالعات دانسته شدیم که یک عده کثیر مردم دچار یک غلط فهمی بسیار بزرگ هستند و آن این است که فکر میکنند قرآن
مجید شریعت است . حتی این سخن را از یکی دو اشخاص که در راه دین تحصیل کرده اند شنیده ام. قرآن پاک یک قانون اساسی مکمل برای بشریت است و اما شریعت نیست بلکه منبع و مأخذ شریعت است . شریعت از قرآن کریم و آن عده احادیث ثقۀ پیشوای اسلم توسط انسان نظر به احتیاجات شان و طرز تفکر شان ، دید و بینش شان و حتی اقلیم و آب و هوای که زندگی کرده اند ساخته شده است و تدوین میگردد. پروفیسور عبدالحی احمد- از عبد « اسلم و دولت سیکولر » ان نعیم استاد حقوق و شریعت اسلمی در دانشگاه امورای ، در کتاب کلی نه می تواند بدون توافق و در نظر l الرازق ال صنحوری (متوفی ۱۹۷۱ ) نقل قول میکند که شریعت به طورداشت احتیاجات جوامع اسلمی جدید امروزی عملی شود.

شریعت یک انگاشت اجتماعی است که از طریق تاویل و تفسیر قرآن توسط انسان به وجو د آمده است و چون انسان در تکامل است ازین لحاظ شریعت نظر به زمان که زیست م یکنیم خود به خود به مرور زمان تغییریخورد (نعیم ۲۰۰۸ م)م

آیه N می این است که فکر میکنند یک آیه بدون تفسیر قابل تطبیق است و در جر و بحث فورا l مشکل دیگر مردم ا را نقل قول میکنند بدون اینکه تفسیر آیه را مد نظر گیرند. همه آیات تفسیر می شود و اولین مفسر قرآن شخص علمای کرام هم N پیشوای اسلم (ص) بود و نفر دوم ابن عباس (رض) و نفر سوم حضرت علی (رض) و بعدا قرآن را تفسیر کرده اند. یکی دو مثال کار ما را آسان میسازد و آنانیکه به عجله یک آیه را از قرآن نقل قول تفسیر آیه از زبان « الهی علم من را افزایش ده » میکنند، امید وارم ازین به بعد عمیق تر فکر کنند. قرآن می گوید:

در جستجوی علم » و یا « آموختن علم برای مرد و زن مسلمان فرض است » : پیشوای گرانقدر اسلم چنین است
زن لباس مرد است و مرد لباس » و « انسان را از نفس واحد خلق کردیم » قرآن می گوید .« باش حتی در چین
مرجع ابوداود ، ) « تفسیر آن از زبان پیشوای اسلم (ص) این است:”زنان همسان و هم ردیف مردانند « زن است
والترمذی) چون قرآن یک کتاب و رهنمای است که برای همه اعصار نازل شده است ازینرو محقق باید نظر به
قول دانشمند مصری ، الصنحوری شرایط زمان و مکان را در تفسیر کلم ا مجید مطالعه کند. از همین لحاظ
« سر الزمان Œ فl القرآن ، ی » است که ابن عباس (رض) دومین مفسر قرآن بعد از پیشوای اسلم فرموده است که
» یعنی قرآن نظر به ایجابات زمان تفسیر میشود. از روی همین گفتار ابن عباس بود که علمای اسلم گفته اند که
یعنی اختلف احکام نظر به تفاوت زمان که زندگی می کنیم تغییر پیدا میکند و « اختلف الاحکام بالختلف زمان
مهمتر اینکه نعیم می نویسد که زیبائی اسلم درین است که هر کس حق دارد از قرآن بیاموزد و قرآن را با دید
خود تفسیر کند زیرا در اسلم سلسله مراتب دینی مانند عیسویت و جود ندارد که تنها یک گروه مذهبی صلحیت
داشته باشند و دیگران آن ها را قبول کنند. در اسلم دیکتاتوری دینی مانند قرون وسطی عیسویت وجود ندارد.
» چون مردم آزاد خلق شده اند دولت حق سلب آزادی فکری مردم را ندارد. پیشوای اسلم فرموده است که
آنانیکه به یک برادر و خواهر خطاب میکنند که او حق ندارد ابراز نظر کند .« اختلف نطر رحمت امت من است
خلف شریعت اسلم رویه می کنند. آن مسایل که از قرآن اشتقاق می یابد و به نام شریعت پیشکش می شود مربوط
می شود به اجماع آرا یعنی تا مردم به آن رأی ندهند آن شریعت شده نه می تواند یک دلیل که امروز یک
دیکتاتوری دینی در ایران به شکل شیعه آن و در عربستان به شکل سنی وهابی آن جریان دارد و یک گروه دینی
اعمال و گفتار و عقل مردم را اداره میکنند ؛ این ها دیکتاتوری دینی را که خلف قرآن و روش پیشوای اسلم
است به وجود آورده اند گفته میتوانیم که این روش شان مغایر انسانیت و قانون خلقت است
آیات شکل تعبدی و مصلحی دارد. آیات تعبدی آن آیات است که به عبادت مسلمانان ارتباط میگیرد. طور مثال ماه
مبارک رمضان ۲۹ و یا ۳۰ روز است. کسی نه میتواند بگوید که ماه رمضان ۲۰ روز است. آیات مصلحی آن
آیات است که ارتباط میگیرد به مصلحت روزگار. طور مثال سود دادن و سود گرفتن حرام است. هر نوع آنکه
باشد و هر توجیه اقتصادی که کنیم حرام است اما در وقت ضرورت جائز است زیرا در اسلم دو چیز برای کسی
که اسلم را از قلب قبول میکند وجود ندارد. یکی محرومیت و دوم ضرر. اسلم هیچ گاه نه می خواهد تا مسلمانان
در محرومیت قرار گیرند و یا در ضرر باشند. تفسیر آیۀ سود در یک کشور غیر اسلمی تفاوت می کند زیرا
اختلف زمان مطرح است. از نگاه جغرافیائی مسلمانان دنیا را به دو بخش تقسیم کرده اند. دارالحرب یعنی قلمرو
که قانون اسلم نافذ نیست و دارلاسلم آن قلمرو که قانون اسلم نافذ است. چون ما در دارالحرب (آمریکا ، اروپا
، کانادا و استرلیا) زندگی می کنیم و درین کشور ها برای اینکه از حق ملکیت محروم نشویم و هم در ضرر
نباشیم حق داریم که با سود بانکی خانه خریداری کنیم و چون درین کشور ها بانک ها به اساس مضاربه یعنی
مشتری در نفع و ضرر بانک شریک نیست ، ما به اساس یک قرار داد که از طرف مؤسسات مالی این کشور ها
وضع شده میتوانیم با در نظرداشت عاید بر مصرف خود ما قرضه بگیریم و کوشش کنیم تا هر چه زود تر قرض
توسط N را ختم کنیم. سود به هر نوع که باشد در یونان قدیم توسط افلطون (متوفی ۳۴۷ قبل از میلد) بعدا
حضرت عیسی (ع) و بالخره در قرآن ۱۴۰۰ سال قبل منع شده است زیرا یک نظام استثماری را به وجود
می آورد و برای قرض گیرنده میتواند کمر شکن باشد . یکی از بدبختی های کشور های رو به انکشاف که هرگز
انکشاف نه می کند قرض بانکی است که توسط سرمایه داران حمایه می شود و کشور ها را در فقر نگه داشته
است. اسلم سه پدیدۀ سرمایه داری را که عبارت از سود یعنی استثمار فرد از فرد، اسرا ف که نظام مصرف
را به بار آورده است و انسان را برده مادی پرستی کرده است و کارگر ارزان را که موجب ظلم افراد شده است
حرام ، و غیر انسانی میداند چنانچه کارگران برای شرکت های غربی در کشور های رو به انکشاف با مزد
فوق العاده پائین کار میکنند
عدالت اجتماعی در سطح جهانی امروز رنگ و عطر دیگر دارد. به میان آمدن سازمان های حقوق بشر ، ملل
بهار » متحد ، عفوه بین المللی ، مبارزات مردم جهان برای حقوق مساوی به شمول کشور های اسلمی که به نام
مسمی شد ، به میان آمدن سازمان های زنان در سطح جهانی به شمول زنان مسلمان ، مظاهرات گروه « عرب
۹۹ در صد در مقابل یک در صد ، بیانگر این حقیقت است که قرن بیست و یکم مبارزات خود را بر خاطر
اعتلی حقوق مساوی آغاز کرده است. همه مبارزات برای حقوق مساوی و از بین بردن هر گونه تبیعض
اقتصادی است. اگر قرن بیستم مبارزات بر علیه استعمار کشور ها بود، قرن بیست و یکم مبارزه به خاطر
در بخش اقتصادی میباشد. کشور های مسلمان که از شروع ۲۰۱۱ N عدالت اجتماعی ، حقوق مساوی و مخصوصا
شاهد آن بودیم درین مبارزات شامل است. برای ما مسلمانان با اینکه اسلم دید بسیار وسیع در تفسیر دارد زندگی
را روز به روز سخت تر ساخته می روند در حالیکه اسلم دین زور و فشار و دیکتاتوری و بی عدالتی نیست .
در جامعۀ امروز مسأله شهروندی مطرح است. از یک سو مردم داد از دموکراسی میزنند و از سوی دیگر
حقوق زن و مرد در نظام اقتصادی یک برابر نیست. این موضوع در جامعۀ حال حاضر ظلم تلقی میشود.
میراث قسمیکه در با ل تذکر داده شد یک انگاشت اقتصادی و نسبی است. بعضی مردم میراث دارند که به اولد
خود به میراث بگذارند و بعضی ندارند. بعض ها در زندگی بسیار ثروتمند هستند و حتی میراث خود را وصیت
کرده اند و اما نزدیک مرگ دیده شده که هیچ چیزی ندارند . همان وصیت هم باطل شده است. به هر حال وقتی
آیۀ یازدهم سوره نساء) ؛ دو سه موضوع باید یاد آوری ) « سهم مرد دو برابر سهم زن است » که قرآ ن می گوید
شود. اول قسمیکه در بال تذکر یافت ، تفسیر آیات به توافق زمان تغییر می کند. ما قرآن را و آیه را تغییر نه
میدهیم تنها تفسیر آن را به توافق زمان تفسیر می کنیم. قرآن برای اولین بار در تاریخ بشر حقوق زن را از نگاه
میراث و تعلیم و تربیه و حق ازدواج به رسمیت شناخت و یک اصول انسانی و مدنی را معرفی کرد . امروز تنها
مسأله میراث نیست زنان مسلمان از بی سواد ترین قشر جامعه به شمار میرود. دختر حق ازدواج را ندارد. حتی
حق طلق را که حق شرعی زن است از او گرفته اند چه خاصه به میراث. دلیل که ۱۴۰۰ سال قبل خداوند یک
حدود را در میراث معرفی میکند نظام مرد سالری بود. دختر زنده به گور میشد. زنان کنیز گرفته می شدند.
زنان قدرت و توان اقتصادی را در سطح عمومی نداشتند و هنوز هم یک عده زیاد ندارند. اما امروز زن خود
نفقه آورنده است. زن هیچ کمی و کاستی از یک مرد ندارد. در زندگی امروز حقوق زن و مرد از نگاه مدنی
یکسان است. زنان در شقوق محتلف کار میکنند و حتی اگر آرزو داشته نداشته باشند میتوانند بدون شوهر زندگی
کنند زیرا در اسلم نکاح سنت است ، فرض نیست. اگر کسی مرد باشد و یا زن باشد نکاح میکند شامل ثواب زیاد
تر می شود و اما اگر در نظام های اجتماعی امروز ترجیح میدهد تا مجرد باشد گنهه کار نه می باشد. اگر دلیل آیه
یازدهم نفقه باشد ما داریم زنان با شهامت که به نفقه احتیاج ندارند.. من به صراحت می نویسم که ما چطور
میتوانیم ادعای دموکراسی و عدالت کنیم در حالیکه حقوق شهروندان کشور یکسان نباشد. اینکه دموکراسی نشد.
در دموکراسی اسلمی حقوق همه شهروندان چه ار نگاه قضائی و چه اقتصادی و چه سیاسی و خانوادگی یکی
آنانیکه به حقوق مادر و خواهر خود احترام ندارند به تمسخر N است. شاید امروز این سخنان من را مخصوصا
گیرند و یا مردان منفعت جو و آنانیکه زن ستیز هستند و اما شاید بعد از ینکه من این جهان فانی را وداع گفتم این
جملت اهمیت پیدا کند. برای خانواده های عزیز که به عدالت اجتماعی اعتقاد دارند توصیه می کنم که قبل ازینکه
چشم شما بسته شود، دختر و پسر تانرا برابرو مساوی از حق میراث بهره مند سازید. عدالت اجتماعی در قرن
بیست و یکم یعنی حقوق مساوی بین افراد جامعه. عدالت اجتماعی در قرن بیست و یکم یعنی
.هیچ مردی بر زنی و هیچ زنی بر مردی بر تری ندارد مگر تقوی و دانش
آنانیکه هنوز هم سخن من را نفهمیده اند و با نه میخواهند بفهمند ،با این شعر بیدل این نوشتار را به پایان
ند میخواهد– سیر فکرم آسان نیست کوهم و کتل دارم l می رسانم :معنی بلند من فهم ت
اول اکتوبر ۲۰۱۴ میلدی. ایالت کلیفورنیا – ایالت متحده امریکا

 
بدون دیدگاه

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما