اناالحق
تاریخ نشر شنبه ۲۴ می ۲۰۱۴ هالند
اناالحق
الحاج محمد ابراهیم زرغون
فوردا – ناروی
بیست وسوم می ۲۰۱۴
شراب غم کنون ساقی در این پیمانه میریزد
ز گردشهای چشمش دل از این دلخانه میریزد
اگر زاهد کند حیله که در دامش کند صیدم
نه آن مرغِ هوس بازم که پیشش دانه میریزد
کمند عشق را نازم چنان صید افگن دلهاست
که خون عاشقان در وصل بیباکانه میریزد
چنان بیتاب هجرانم که در غربت وطن کردم
ز سیل اشک محزونم دو صد کاشانه میریزد
اگرمنصوراناالحق گفت اگر بسطامی سِّری را
سراسر نور لیلا حُکم خود رندانه میریزد
دعایت نیمه شب ها کارگر افتد اگر دانی
اجابت از دَر رحمان گهر صد دانه میریزد
اگرعشق وطن درسر، ترا مجنون عالَم ساخت
مترس آخر که سنگ غم سر دیوانه میریزد
زآه واشک من (زرغون) حذر کن گرامان خواهی
که این سیل سرشک تعمیر صد ویرانه میریزد
الحاج محمد ابراهیم زرغون
درود به جناب محترم استاد الحاج محمد ابراهیم زرغون ، سروده زیبا ، عالی و با احساس است . موفقیت و سلامتی شما را آرزو میکنم.
مهدی بشیر
جهان سپاس از مهربانی ها و نوازشهای شاعر دلها قیوم جان بشیر هروی و جناب مهدی جان بشیر هروی گرانمایه ، که باین غزل گونۀ ناچیزم توجه مبذول داشتند . موقفیت های مزید در عرصۀ استوار نگهداشتن گنجینۀ پُر بار فرهنگ مان ، از خالق یگانه ج التجا مینمایم .
دورد ها و تمنیات من تقدیم استاد بزرگوار زرغون صاحب..!
سبحان الله
کمند عشق را نازم چنان صید افگن دلهاست
که خون عاشقان در وصــــل بیباکانه میریزد
زرغون
اګر سیم وزر عالم بدست (عشقری) افتد
شب دعوت به پیش پای آن جانانه میریزد