۲۴ ساعت

02 آوریل
۱ دیدگاه

عشق و مستی

تاریخ نشر چهار شنبه  دوم اپریل  ۲۰۱۴ هالند

محترم رسول پویان

محترم رسول پویان

عشق و مستی

رسول پویان

تـا شــور و نـشـاط دل دیـوانـۀ مـسـتم

چون باده بجوش ازخم وخمخانۀ مستم

مرزی نتوان یافت دیگردر دل مستان

شـوق و طـرب و نغمۀ میخـانـۀ مستم

بـا مـا چــه کـنی قـصــۀ آلــودۀ زاهـد

تا مسـت و خـراب  لـب پیمـانـۀ مستم

با محتسب و شیخ نباشـد سر و کاری

چـون رنـد خـراباتی و مسـتانـۀ مستم

از عشق و صفا تازه بهشتی شده پیدا

تـا روز ابـد گـرمـی کاشـا نـۀ مـسـتم

از باغـچۀ نـور محبت شـده سـرشـار

پــرودۀ الـطــاف کـریـمــانــۀ مــسـتم

من مست شراب لب وتومست نگاهی

دیـوانــۀ مـسـتانـه و جـانـانــۀ مـسـتم

بس مستی وعشق وطرب آوردبهارم

در وحـشت پاییز چـو گلخانـۀ مسـتم

گر فاش کنی سـرّ دل و راز درونت

شـایسـتۀ تحسـین که افـسـانـۀ مـسـتم

درروزچوخورشیدوبه شب ماه تمامم

زیرا که دیگـر همدل و همخانۀ مستم

احساس کنم بوی صدای خوش او را

زان تا بـه ابـد سـرخوش رایانۀ مستم

صد گونـه طراوت دمد از گونۀ یارم

تو شمعی و من گرد تو پـروانۀ مستم

تـا حلـقۀ مهر تـو بـود زیـور گـوشـم

در سـلسـلۀ عـقـد تـو شـهدانـۀ مـسـتم

هـرچـنـد شــدم شـاعـر آزادۀ دوران

لیکـن اسـیـر خـــم زولانــۀ مـســتـم

گـرچـه فـقـیر کـرم و لـطـف نگارم

در مهـر و وفـا هـمت شاهـانۀ مستم

گر باد کند زلف تـو را باز پریشـان

من سیخک و گیرم و یا شـانۀ مستم

جای تو بود دردل و در دیده همیشه

تـو نـوری و من مهر دل لانۀ مستم

عـشق وطـن و مـردم ما ورد زبانم

تـا زاده و پــروردۀ ویـرانــۀ مسـتم

یارب بفـشان نـور محبت بـه دیارم

آن سان که من مهرصمیمانۀ مستم

رسول پویان

 

یک پاسخ به “عشق و مستی”

  1. admin گفت:

    پویان عزیز ، سروده تان مثل همیشه عالی و مملو از احساس است . زنده وسلامت باشید. مهدی بشیر

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما