۲۴ ساعت

12 فوریه
۴دیدگاه

روز تولدی من

تاریخ نشر چهار شنبه ۱۲ فبروری  ۲۰۱۴ هالند

قیوم بشیر

قیوم بشیر

روز تولدی من

قیوم بشیر

ملبورن – آسترالیا

دوازدهم فبروری ۲۰۱۴

***

امروز از عدم  سفرم  بر یقین  بود

یعنی شروع  زندگیم  بر زمین  بود

دنیا عجب  حکایتی دارد به  حیرتم

آغاز سرنوشت  سیه  و حزین  بود

روزیکه آمدم همه  خندان گشته اند

گویا  تولدم   به  همه   بهترین  بود

حرف نخستی راکه شنیدم بجان ودل

بانگ اذان و شادی و صدآفرین بود

جشنی برای آمدنم  گشته بود  به  پا

حرف  مدامِ  مادرِ من  نازنین  بود

در سایهِ   پدر  به  محبت  رسیده ام

از  بهر  او   تولد   من   آخرین  بود

دستم گرفت و راه  حقیقت  نشان  داد

دایم  نشان  مهر و  صفا بر جبین  بود

 ازبهردرس ومشق وسوادم تلاش کرد

تا  اینکه  بهر  حفظ   تنم  مطمئن  بود

آری !  هجوم ارتش سرخ  بر دیارِ ما

آغاز دشمنی  به  خدا  و  به  دین  بود

وانگه پدر به هجرت من گشت  ناگزیر

هرچند که او همیشه به قلبم  قرین  بود

وای ازجفای پرچم و خلق دشمنان دین

از دست شان تمام وطن پر ز کین بود

آرامش از تمام وطن  رخت  بسته  بود

پیروجوان به غربت ورنج اینچنین بود

جنگ وجدل بکشورما سخت درگرفت

فریاد   داد   خواهی    ما   آتشین  بود

سالی گذشت و وانگه پدر نزد ما رسید

اما چه سود که پیک  اجل درکمین بود

با صد دریغ ودرد وفغان رفت از برم

آنکس  که  در  تمام  جهانم  امین بود

سخت  بود  واقعآ  چه  کنم  درغم  پدر

زیرا که او به جان و تن من قرین بود

آغاز  گشت  حکایت  تنهایی های من

ازچهارجهت حکایت دردم  چنین بود

احساس مینمود دلِ من خسته گشته ام

زانرو  بقصد  دیدن  یارِ  شیرین بود

دست قضا گشوده دری ازبرای عشق

یعنی به همسرم که  برایم  بهین  بود

آغاز    زندگانی   جانانه   سر گرفت

چهار نوردیده  تحفهِ  ناب و ثمین بود

عمری بحال غربت وآواره گی گذشت

دور ازوطن حکایت درد و غمین بود

بعداز پدر ترانه ی مادر سکوت کرد

بشکست دلم به سینه وحالم حزین بود

یادم هنوز ز کوچ عزیزان نرفته بود

تا آنکه خواهرم که شیرین وبرین بود

رفتند  یک  بیک  ز گلستان زنده گی

آتش  گرفت  سینه  ز بس  آتشین بود

حالا به شهرغربت  و آواره گی  منم

درکشوری  که  نقطهِ  دورِ زمین بود

امروز دو باره روز  تولدی من است

یادش بخیر که  کودکی  من ذهین بود

عمرم بشد  ز نیمهِ  قرن اندکی فزون

بشنو دلا  که  خاطره هایم  دیرین بود

برخیز« بشیر» وشاکردرگاهءحق باش

زیرا که روز خاطره هایت همین بود

قیوم بشیر

 

۴ پاسخ به “روز تولدی من”

  1. admin گفت:

    قیوم جان از همه اولتر سالروز تولدت را به خودت و خانواده محترم از صمیم قلب تبریک و تهنیت عرض نموده ، امیدوارم که سالهای سال در کنار خانواده زندگی خوش و با عزتی راسپری کنید.
    سروده خیلی زیبا و مملو از احساس است. خداوند روح پدر ، مادر ، خواهر ، و باقی جمعی رفته گان را شاد و جنتها نصیب شان گرداند. و به خودت هم عمز طولانی عنایت فرماید. آمین یارب العالمین. مهدی بشیر

  2. قیوم بشیر گفت:

    مهدی جان عزیز ، از لطف همیشگی و محبت بی پایان تان جهانی سپاس و امتنان نموده سعادتمندی و کامگاری شما را در تمام مراحل زنده گی آرزومندم. سلامت باشید. قیوم بشیر

  3. پوهنوال داکتر اسدالله حیدری گفت:

    بشیرجان روز مولودت مبارک
    به اشعار دَری، جودت مبارک
    خدا!ازلطف خودصد ساله اش کن
    عبادت هات به معبـودت مبارک
    قیوم جان بشیر بعد ازتقدیم سلام، روزولادت نیکویت راتبریک گفته وازخداوند منّان طول عمر وصحت کامل برای خودت وفامیل محترمت استدعا دارم.
    قیوم جان عزیزآنچه را میخواهم بگویم خداوند میداند که فقط وفقط امر به معروف بوده وجنبهء تشویقی دارد.
    چون درروز تولد ما والدین ما خوش وخندان می بودند،حالا که سر به
    تیرهء تراب نهاده اند،برای خوشی ارواح شان، چقدر نیکو خواهد بود که یک ختم قرآن عظیم الشأن بنمائیم.
    من ازچندین سال باینطرف همین ختم را می نمایم که خداوند دورازریاء
    قبول درگاه خویش گردانیده وارواح والدین عزیزم را درروز تولدی ام خوشنود
    گرداند. از آنانیکه موفق به این ختم مبارک شدند،خواهشمندم لطف نموده وپدر
    ومادرمرا نیز دعا نمایند.
    داکتر اسدالله حیدری

  4. شهلا ولیزاده گفت:

    با توانایی سروده اید.
    سالروز شما مبارک و عمر و قریحه ی تان دست بدست یکدیگر شادابانه و طولانی.

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما