۲۴ ساعت

13 ژانویه
۱ دیدگاه

هفتهء وحدت برای همهء مسلمانا ن جهان

تاریخ نشر دوشنبه ۱۳ جنوری ۲۰۱۴  هالند

پوهنوال داکتر اسدلله حیدری

پوهنوال داکتر اسدلله حیدری

بسمه تعلی

هفتهء وحدت برای همهء مسلمانا ن جهان مبارک باد!

(دوازدهم الی هیفدهم ربیع الاول)

شمهء راجع به میلاد وزندگانی حضرت محمد مصطفی(ص).

میلاد مسعود سرور کائنات،منجی عالم بشریت،حبیب خدا وشافع روز جزا را که خداوند ش رحمته اللعلمین خواند،به پیشگاه حضرت ولی عصر،کافهء مسلمانان جهان،اخصاً مسلمانان وطن عزیزمان افغانستان تبریک وتهنیت عرض میدارم.

پوهنوال داکتر اسدالله حیدری

————————–

قبل ازمیلاد وبعثت محمد مصطفی(ص)جهان بشریت بویژه جزیره العرب آگنده از مظالم وبیدادگریها بوده وکرهء زمین در تاریکی کفر،شرک ،بت پرستی وبی دینی فرورفته بود.

اوضاع ظلمت بارسراسر گیتی را احاطه کرده ودر همه جا طاغوطیان صاحبان قدرت بوده وازبادهءعیش وعشرت ونوشیدن خون مظلومان مست ومدهوش بودند.

آدم کشی درمحضرعام از مسائل خوش گذرانی آنهابشمار میرفت. زنان رابقسم امتعه خرید وفروش مینمودند ودرحق بردگان از هیچ نوع ظلم وتعدی دریغ وخود داری نمی نمودند. فحشاء،شراب نوشی،قماربازی وسود خواری ازمسائل پیش پا افتادهء آن روزگاربود. از عدالت،انصاف،مروت همنوع دوستی وانسانیت خبری نبود.

اعراب جاهلیت۳۶۰ قبیله بودند  که۳۶۰ بت ساختهوپرداختهءدست خویش راپرستش می نمودند. داشتن دختر را عار وننگ خود می پنداشتند ودختران نوزاد معصوم وبیگناه خودرا زنده به گور می نمودند.

درچنین حالت وزمانی بود که خداوند مهربان(ج) برآفریدگان خود منت نهاده وظلمتکدهء جهان رابا فروغ هدایت خویش روشن ومنورساخت.

طفل نوزاد ویتیمی را از بطن پارسا زنی چون آمنه به دنیا آورد وباقدوم مبارک ایشان رحمت بی پایان خویش رابر عالم وعالمیان نازل فرمود. این میلاد مسعود وپر میمنت فخر کائنات وافضل موجودات بروایات مختلف بتاریخ دهم،دوازدهم ویا هفدهم ماه ربیع الاول، سال ۵۷۰ میلادیاتفاق افتاده است.

این میلاد مسعود پیام آور آزادی،فلاح ورستگاری ابنای بشر بوده و شب مولود آنحضرت از شب های عادی نبود.ازاین کرهء خاکی تا عالم ملکوتی یک دگرگونی آشکارنمودارگردید. ازهیبت ولادت منجی جهان بشریت،رعشه درپیکر طاغوطیان وستمگران زمان افتا د،تاق کسری شکست،آتشکدهء فارس خاموش شد،معبود های باطل وبت های مشرکین سرنگون افتادند.غلغله عجیب وغریبی ملکوتی به گوشها طنین انداز میگردید.اجسام نورانی دراطراف آن خانهء فیض بار از زمین تا آسمان بمشاهده میرسید.

عبدالله پدر محمد(ص) دربازگشت ازشام درشهر یثرب یا مدینهء امروزی چشم از جهان فروبست واین طفل نوزاد یتیم که مهرومحبت پدرراهرکزندیده ونچشیده بود، درسن شش سالگی مادرمهربان خود بی بی آمنه را نیزاز دست داد.مادرش برحمت ایزدی پیوست ومحمد(ص) تحت حمایه وپرورش جد بزرگوارش حضرت عبدالمطلب قرارگرفت.حضرت عبدالمطلب نیزبعدازدوسال داعی اجل رالبیک گفته و حضرت ابوطالب عم امجد ش کفا لت امور زندگی آنحضرت رابدوش گرفت.

حضرت ابوطالب تا آخرین لحظات عمرش وبالغ برچهل سال با نهایت لطف ومهربانی ازبرادرزادهء عزیزش پرستاری ،حمایت ومواظبت کرد.

دوران کودکی محمد(ص)مملوازاِعجاب واِعجازبودکه بسرعت سپری شده ودورهء نوجوانی وجوانی آنحضرت بحیث بهترین سمبول ونمونهء پرهیزگاری،تقوی، عفت وامانت داری آغاز شد. صدق گفتار ،راستی کردار،حلم وصبر وحوصله در تمام حرکات وفعالیت هایش ظاهروهویدابود.ازآلودگیهای محیط آلودهء مکه برکنار وازناپاکی بت پرستی پاک ومنزه بود. شخصیت عالی وبی مثالـش موجب شگفتی همگان شده وآنقدرمورد اعتماد بود که به “محمد امین”مشهور وملقب گردید.

درچهرهء محمد(ص)از همان آغاز نو جوانی آثار وقار،قدرت،شجاعت ونیرومندی  آشکار بود. این شجاعت ودلاوری آنحضرت بعد ها درجنگ های اسلام با کفار درخشند گی خودرابیشتر آشکار نمود. چنانچه حضرت علی(ع) که خود ازشجاعان بی نظیرآن روزگاربود دربارهء محمد (ص) فرموده اند:”هروقتیکه کاردرمیدان جنگ برما دشوار میشد،برسول خدا پناه میبرد یم وکسی ازما به دشمن از او نزدیکتر نبود”.

خدیجه پارسا زنی ثروتمند از اهل مکه که شیفتهء امانت داری وصداقت حضرت  محمد(ص)گردیده بود،از وی خواستگاری کرد ومحمد (ص) پیشنهاد خدیجه را پذیرفت.

خدیجه تمام ثروت خودرا در اختیار محمد(ص) گذاشت وغلامانش را به آنحضرت بخشید. محمد (ص) بیدرنگ همه غلامانش را آزاد کرد واین اولین گام پیامبر در مبارزه با بردگی بود.

محمد(ص) باچشمان سیاه وگیرندهء خود جهان را خردمندانه مینگریست که گوئی مقدرات مذهبی واجتماعی گیتی رادر انقلاب عظیم می نگرد. وی بیشتر اوقات بهترین فصل زندگی یعنی جوانی خودرادر غار حِرا به عبادت وخدا پرستی و تفکرات پر اندیشه سپری می نمود. هر ماه چندین بار وهر سال یکماه،ماه رمضان را پیوسته درآنجا می ماند.شب های پر ستارهء آنجا را دوست داشت وساعات متمادی به تما شاوتفکر درآنجا میگذرانید.

محمد(ص) روز بروز لاغرترمیشد وفکرش شعله های بلند تر میگرفت،بدنش آب میشد وشعله ء جانش روشنتر میگشت.محمد(ص) دربند خودش نبود،خوراک و خوابش رو به نقصان بود.گاهی از خواب چنان می جهید که عرق های سر و صورتش ابری ازمشاهدات رؤیا هایش را نشان میداد.

بلی روح بزرگش برای پذ یرش وحی الهی کم کم آما ده می شد.محمد به چهل سالگی عمر شریف خود رسید. درشبی از شب های دوشنبهء ماه رجب و یا یکی از شبهای ماه رمضان که ماه روشنائی بسیار درخشان وآرامش مخصوصی به مکه وکوه های اطراف آن داده بود.نسیم ملائمی میوزید،کوه حِرا مرتفع تروبلند ترمی نمود،مثل این بود که به آسمان نزدیک شده وبه میان ستارگان سر برده است.همه جا سکوت وسکون بنظر میرسید،سنگ ها یک حالت استماع داشتند، گوش میکردند و منتظر بودند.

در همین شب ودرهمین غار حِرا بود که از جانب خداوند(ج) توسط جبرئیل(ع) با نزول وحی، برای هدایت بشر مبعوث برسالت گردید.

تاریخ بعثت رسول خدارا در روایات واحاد یث مختلف،بیست وهفتم ماه رجب، هفدهم،هیجدهم،بیست وچهارم ویابیست هفتم ماه مبارک رمضان سال چهلم عمر مبارک شان ذکر نموده اند.

اولین کسانیکه به بعثت و برسالت آنحضرت ایمان آوردند عبارت بودنداز:

حضرت علی(ع)،حضرت خدیجه(س)،حضرت ابوبکر (رض) وحضرت بلال (رض). بعد از مدتی پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) در میان مردم آمده وفریادتوحید و یکتا پرستی راسرداد.مردم رابسوی خدای واحد وبه دین مقدس اسلام دعوت نمود.

مردمان مظلوم،محروم وستمکشیدهء مکه واطراف آن به دور آنحضرت جمع شدند واز او و د ین مبارک وبر حق اوپیروی وحمایت نمودند. اما ظالمان،جباران و مشرکین علیه ایشان قیام کرده ومسلمانان رامورد آزار ها واذیت های فراوان قرار داده وبرای نا بودی آنحضرت ویارانش دست به اسلحه برد ند.

پیامبر گرامی اسلام (ص) بعد از مبعوث شدن برسالت، مدت سیزده سال را در مکهء معظمه وده سال را درمد ینهء منوره با کمال پارسائی سپری نموده وجامعهءمسلمین را در چوکات قانون اخوّت ،برادری،برابری وعدل وعدالت تنظیم نموده و مفاسد اخلاقی واعمال مذموم ومنافی مقام والا ی انسانی راممنوع قرار دادند. 

آنحضرت به اراده وحول الهی اساس وبنیان  آئینی را گذا شتند که بر مبنای عدل و انصاف،برادری ومساوات استوار بوده و امتیاز سفید برسیاه وتوانگر بر ناتوان درآن راهی نداشته وهمه درروشنا ئی هدایات قرآنی برابروبرادرهم میباشند. برتری و فضیلت هر کس نظر به تقوی واعمال وکردار نیک شان سنجیده می شود. 

در بیست وسه سال رسالت پر بار آنحضرت دین مبین اسلام گسترش زیاد نموده و فتوحات واکتشا فات زیادی نصیب مسلمانان گردید.نتیجهء همان خلق نیکو ودین بر حق اوبود که امروز بعد از سپری شدن بالغ بر چهارده قرن پیروان دین محمّـدی  به ملیارد ها انسان رسیده است. با وجود تلاش ها وفعالیت های بی حد واندازهء دشمنان اسلام چه از کفار ویا مسلمان نما های بدتر ازکفر(درحقیقت شرم اسلام) برای تضعیف وبدجلوه دادن دین مقدس اسلام، این دین راستی وراستکاری ،هر روز از روز قبل توسعهء بیشتر می یابد.زیرا خداوند عظیم حافظ ونگهبان دین مقدس اسلام است. 

آنحضرت  بتاریخ بیست وهشتم ماه صفرویا بروایتی بتاریخ دوازدهم ربیع الاول سال دهم هجرت از این جهان فانی رحلت نمودند.

انا لله وانا الیه راجعون 

در پایان قصیدهءاز ازمرحوم علّامه سید  کاظم کابلی ملقب به آقای بلبل(اعلی الله مقامه) را که در مدح حضرت محمد پیامبر گرامی اسلام (ص) سروده بودند خدمت پیروان آنحضرت تقدیم میدارم. 

  والسلام 

داکتر اسدالله حیدری

۲۳ مارچ ۲۰۰۸،سدنی ،آسترالیا 

خاتم شصت ترا فیروزهءگردون نگین” 

ای مـقــام قـدر تــو بـا لاتـر از عـــرش بـریــن

سطح صحن روضه ات راعرش فرش کمترین

منـشـی طـغـری نـویس نـا مه ات روح الـقد س

دا ک پـیـغـام آورهـنـگـا مه ات روح ا لامـیـــن

بـا بـراق عـرش پـیـمـا ی تـوجبـریـل همرکا ب

درهـوای اخـتـر بخـت تـوهُــدهُــد شـا نـه بـیــن

خـا ل د لـجـوی تـرا تـرک فـلک هـنـدوی پـیــر

خِـطّـهء روی تـرامـلک مـلک حـصـن حصیــن

ثـُلمـهء د یـوارعـصـمـت را تـو یی سـدّ سـد یــد

چـشـمـهء حـیـوان حکـمـت را تـویـی ماء معیـن

عـرصـهءصحـرای حکـمت را تـویی مِهـرمُنیـر

لـُجّـهء دریــا ی وحــد ت را تـویـی دُ رّ ثـمـیــن

بـخـتـی افـلا ک رامـهــر مـهــارت بــر د مــاغ

ابـلــق ا یّــام را داغ کـمــا لــت بـــر سُـــریــــن 

قـا ف قـد رت آفـتــاب مـلـک و مـلــت رامـقـام

فــای فــرقـت لامکــان د ین و د ولت رامکـیـن

حـا تــم د سـت تـــرا د ریـــوزهء گــیــتی گــد ا

خـا تـم شـصـت تـرا فـیـروزهء گـردون نگـیــن

د فـتـر حسن تـرا نـُه تـوی گـــردون یـک ورق

خرمن فضل ترا خا قـان چیـن یک خوشه چیـن

جــوشــن اســلام را ذا ت تــو ا نــدام جــسـیــم

گـلـشــن ایّــا م را قــد تــوســـرو نـــا زنــیــــن

ا شــهــر ا ثـنــا عـشــر را آ سـمـا ن رفـعـتــی

مـطـلــق جــنّ و بـشــر را پـا سبـا ن را ستـیـن

کج کـلـنجان را نذ یری راست رویان را بشیـر

درد مـنــدان را ا مـا نـی بـیـنـوایـا ن را امـیـن

شـام زلـفـت با طلـوع صـبح صـا د ق همنـفس

صبـح رویـت با شـب قـدرسـعـا د ت همقـریـن

آسمـان د ورعـصـمـت را زمـهـدی تـا قـریـش

قـطـب پرکـار مداری چون شُهُــوراندر سنیـن

اولـــیـــا را از عــلـــوم انـبـیــــا دادی خــبـــر

ذرّه  ذرّه  مـــو بـمـــو از عـــلــم قـرآن مبـیـن

وا صـف جـاه تــرا آ صف گــد ا ی مـسـتـمنـد

یـوســف چــاه تــرا یـعـقـوب پـیـغـمـبرحـزیـن

روی زیـبـــای تـو زیـب گـلشن اردو بهـشــت

قـد رعـنـای تـوزیـنـت بخـش بـاغ فــر ود یـن

خـا ل در روی تـومـا نـد یـا که آتـش درسپنــد

خـط بـرخـســارتـو بـا لد یا که مورازانگـبـیـن

نـقـش تـصـویــرتـرا تـاخـامهء قـدرت کـشـیــد

آفـریـن بـرکـلک صنعـت کرد صورت آفـرین

غُـرّهء ا بـروی توبدرالــدّ جی شـمـس الضّحی

طـرهء گـیـسوی تـوعـرق الـوتین حَـبل المتیـن

پنج حـس مـشـتـرک از چـا ر طبـع مخـتـلــف

درمـد یـحـت کی تـوانـد مدح،از روی یـقـیــن

عـارض است ایـن یـا قمـر یا ماه نـو یا آفتـاب

طلعت است این یا ستاره یا شفق یا صبح دیـن

آفـتـابی زیـن سبـب شخــص تــرا سـا یه نبـود

آری آری سـا یـهء ذات تــو بـا شـد عـا لـمیـن

عنبرین گـیسوی مـُشک افـشان تو زنجیـر دل

نازنیـن ابـروی روز افـتزون تـو جان آفـریـن

سـا یـبــا ن آســتـا نـت نـُه ســـپـهــــر آسـمـان 

د یــن تـو اِ بـطــا ل اد یــا ن کــرد ازروز ازل

عـد ل تـو تکـمـیـل ایـمـا ن کـرد تا شـام پـسیـن

تاختی در چار رکن و شـش جهـت تالا مـکــان

تـا نهــا دی تـوسـن ا قـبـال را بـر پـشت، زیـن

آمـده تـصغــیــر سَــلـمـا نــت سـلـیـمــا ن نـبـی

فخـرسلـمـان تـوبـا شـد بـرسلـیـمان بیش ازایـن

پـنـج شـمـشیـری که درقــرآن زحــق آورده ای

تـا قـیـامـت فــرقـهء فـُسّـــا ق را دارد کـمـیـــن

قــرن تـو خـیـرالـقـرون و امـتـت خیــرالاُ مَــم

آ ل اطـهــار تـو آ ل طیّــبـیــن وطـــا هـــریــن

گـرنـمی شـد نــام تـو ذوا لـنـون را ذ کر زبـان

نا مـدی هـرگزبرون یونس زماء یقطین زطیـن

قـا ف تـاقـاف جـهـان گـردیـد گــرد ون سا لهـا

تـا بگـیـتی یــا فـت قـرنـت را قـران بی قـریـن

عـلـت غـائی، وجـود فـا ئضُ الجــود تـو بــود

آ فــریـنـش را زبــدو خــلــق تــا آ ن پـســیــن

از د م صــبــح ازل تـــا آ خـــــر شـــام ا بـــد

اوّل هــــر اوّلـــیـــنــی آخـــر هـــر آخــریــن

وقــت کـوشـش از یـمـیـنـت بی اثـرما ند یسار

وقـت بخـشـش از یـسـارت بی خبـرما ند یمین

در گـلـستــانی که خـنـد دغـنـچهء لـعـل لـبــت

لـؤلـؤ لالا نـمـا یــد چــون سـفـا ل پـار گـیـــن

در د بـسـتـا نی کـه طـفـل مکـتبت دم بر زنــد

دعــوی دا نـشــوران مــا نـد بـه آواز طـنـیــن

در گـلـسـتـانی که بـا لـد قامت سروت به نــا ز

نخـلهء طـوبی سَـزد گـر سجـده آرد بر زمیــن

قامت حور است این یا نخلهء طور است ایــن

قامت است این یا قیامت یا قد طوبی است ایـن

بی توگلشن گلخن است ای رشک گلهای جنان

بی تومژگان سوزن است ای نورچشم حورعین

قـدر اوصـا ف تـو هـرگـزدر نگـنـجـد بر زبان

ای ثـنـا خـوان جـنـا بت حضرت روح الامـیـن

یـا ابــوالـقــا سم محمّـد یــا رســول هـا شـمــی

چـشـم رحـمت بر کشـا احـوال مشـتـا قان ببیـن 

آرزومـنــد م کـه آرم ســوی تـــوروی نــیــــاز

چون شود گـر برکشی دست شفـاعـت زآستیـن 

لطـف فــرمـا تـا بـرآ یــد از دل خــا را گــلاب

خـنـده بـنـمـا تـا زخـا ک شوره رویـد یا سمیـن

درد مـنـدا نـیــم درحــرمـان ومـحـنـت مـبـتــلا

مـسـتـمـنـدانـیـم در زنـدان غـم عـزلـت گـزیـن

بیش ازاین مپسند تا “بلبل” به حرمان جان دهد

ای کــه داری آ بـــروی دولـت د نــیــا و د یـن 

مــآخــــــذ 

۱– محمد خاتم پیامبران،نشریهء حسینیهء ارشاد.سال ۱۳۴۸هجری شمسی.

۲– پیا مبر،نوشتهء زین العابدین رهنما. سال ۱۳۵۳هجری شمسی.

۳– سخنان علی، نوشتهء جواد فاضل ،چاپ بیستم سال ۱۳۹۸هجری قمری.

۴-چهارده اختر تابناک، تأ لیف احمد احمدی بیرجندی چاپ پنجم سال ۱۳۶۸  هجری شمسی.

۵– دیوان اشعار علّامه بلبل کابلی ، چاپ بهار ۱۳۸۶هجری شمسی

 

یک پاسخ به “هفتهء وحدت برای همهء مسلمانا ن جهان”

  1. admin گفت:

    تشکر جناب داکتر حیدری عزیز ، مقاله معلوماتی و شعر زیباست. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما