۲۴ ساعت

06 آگوست
۲دیدگاه

گل عیدی

تاریخ نشر سه شنبه ۶ آگست ۲۰۱۳ هالند

شهلا لطیفی ولیزاده

شهلا لطیفی ولیزاده

گل عیدی

شهلا لطیفی ولیزاده  

دخترک با اشک در چشمان مادر صدا زد. گل سوسنی که انگشتان کوچکش را محکم به اغوش داشت لرزید. مادر بیتابانه نزدیک شد.

-چرا دخترم؟ این چه است، ایا زمین خوردی؟

نه! دخترک با آهی در لب بمادر نگریست. گُلم مرده است.تحفه ی عیدیت بود مادر!

مادر شتابانه خندید.- اوه دلبندم! این نمرده، تشنه است. بیا که سیرابش کنیم.

اشک در چشم بهشته،به یکبارگی خشکید،گل را لغزاند به آغوش مادر.

-آه مادر،که تو چه هوشیار ای،همه را میدانی.دوستت دارم!

مادر با خنده ی جان بخشش بوسه ی ربایید و در گوش بهشته اش زمزمه کرد: عید تو هم مبارک عزیز دل من!

 

شهلا

 

۲ پاسخ به “گل عیدی”

  1. محمد یوسف جلال گفت:

    خواهر ګرامی شهلاجان ولیزاده
    مثل همیشه نهایت زیبا سروده اید
    عید شما وعید همه افغانها در هر کجایی که اند ، مبارک باد
    دوستان عیدتان مبارک باد
    عید بر دوستان مبارک باد

  2. شهلا ولیزاده گفت:

    از حُسن بیان تان امتنان دوست عزیز آقای جلال گرامی و عید شما هم مبارک!

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما