۲۴ ساعت

07 می
۶دیدگاه

یادداشتی : به خطاطی قــرآن کریم

تاریخ  نشر سه شنبه  ۷ می ۲۰۱۳ هالند

یادداشتی :
 به خطاطی قــرآن کریم به
خـــون صدام حسیـن

تتبع ونگارش :

الحاج امین الدین «  سعـیـدی- سعید افغانی »
مدیر مرکز مطالعات ستراتــیــژیکی افغان
ومسؤل مرکزفرهنگی د
حق لاره- جرمنی

الحاج امــیـن الـدیــن» سعـیـدی - سعید افـغــانی«

الحاج امــیـن الـدیــن» سعـیـدی – سعید افـغــانی«

****

چندی قبل در مطبوعات برخی از کشور های جهان اطلاعات بنشر رسید  که به دستور صدام حسین  یک جلد قرآن عظیم الشان  با خون او و با دستخط یک خطاط  عراقی نوشته شده است.

صدام حسین  بعد از اینکه پسربزرگ  اش  «عُـدی»،از یک حادثهء  ترور جان به سلامت برد ، خطاط مشهور عراق را احضار کرد و برایش هدایت داد که  یک جلد قرآن  کریم را به عنوان نذر با استفاده از خون وی (صدام) خطاطی نماید.
روزنامهء «الشرق‌الاوسط» ـ چاپ لندن  در این مورد به نقل ازخطاط عراقی بنام  عباس شاکر جودی ـ که فعلا در کشور پادشا هی اردن زندگی میکند مینویسد :
یکی از روز ها ‍ صدام حسین مرا به شفاخانه بنام  «سینا» (این شفاخانه مربوط فامیل صدام حسین بود) فراخواند و همانجا در حضور پسر خویش عُـــدی که در بستر مریضی  خوابیده بود، از من خواست که تمام قرآن کریم را با خون او بنویسم.
شاکر خطاط ادامه میدهد که: «من بطوری متداوم  مقداری خون از صدام حسین می‌گرفتم، تا به نوشتن قرآن ادامه دهم
.»
این خطاط عراقی  افزود: « نوشتن ۱۱۴ سوره قرآن، که ۶۰۵ صفحه میباشد  تقریبآ  دو سال طول کشید. با اهداء بیش از ۲۷ لیتر  خون صدام حسین خطاطی شده است.  گفته میشود خطاطی مذکور این قرآن کریم نوشته شده به خون صدام حسین را در سال ۲۰۰۰ م  به اتمام ر سید و دریک مسجدی در غرب بغداد قرار گرفت.
بعد از حملـﮥ ایالات متحدهء آمریکا بر عراق  در سال ۲۰۰۳ مسئولان مسجد این قرآن را از ترس تلف شدن، پنهان کردند. هرچند در سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳ م  دو یا سه بار این قرآن کریم نوشته شده به خون صدام حسین، برای عموم مسلمانان به نمایش گذاشته شده بود، ولی بعد ها این قرآن از انظار پنهان شد .
قرآن کریم  خطاطی شده به خون صدام حسین، هم‌اکنون در موزیم «ام‌المعارک» بغداد نگهداری می‌شود.
شاکر افزود: « اولین  صفحه‌ای را که نوشتم، آنرا برای بررسی و تأیید به کمیته مخصوصی تسلیم نمودم ، این کمیته علاوه بر ظرافت متن، مقاومت آن برای مدت طولانی نیز مورد بررسی قرار داد».
وی  می ‌افزاید: « هرگاه مخزن خون خالی می ‌شد، از محافظان صدام می خواستم که باز هم به من خون بدهند». خطاطی مذکور میګوید که: « گاهی اوقات نیز به خاطر مصروفیت های  صدام و تهدیدات جدی آمریکا علیه عراق، چند روز و حتی چند هفته منتظر می ماندم».
خانم «نجاح»، همسر این خطاط عراقی می ‌گوید: «هرگاه دروازه  یخچال را باز می‌کردم و بوتل خون صدام حسین را میـ‌دیدم، به خود می لرزیدم».
شیخ احمد السامرایی  رئیس اداره  اوقاف یکی از علمای مشهور اهـل تسنن  کشور عراق ،دربارهء خطاطی قرآن کریم به خون صدام حسین میگوید: این نسخه از قرآن میلیون‌ها دلار ارزش دارد ومن مدت سه سال آنرا از دستبر د وتلف شدن محافظت نموده ام .  من بدین امر معتقدم که  استفاده از خون برای کتابت وخطاطی قرآن در اسلام سابقه ندارد ، ولی  من از این قرآن طی  حمله امریکایی ها به عراق محافظت کردم
.
خوانندﮤ محترم!
حالاکه این قرآن کریم  به خون صدام حسین  خطاطی شده است ، بسیاری از خواهران وبرادرن می  پرسند وپرسیده اند که آیا  نوشتن قرآن عظیم الشان به خون وآنهم به خون انسان ( صدام حسین) در شرع اسلام  جواز دار ویا خیر ؟
واصلآ استفاده از خون در شرع اسلام  حلال است یا حرام ؟
وحالا که این قرآن به  خون صدام حسین ( یعنی
دَمً مَّسْفُوحً )  خطاطی شده است، آیا تلاوت  آن از نگاه شرع اسلامی  جواز دارد ویا خیر ؟
خون چیست؟
علماء در تعریف خون مینویسند: خون عبارت  از یک مایع  سرخ رنگی است که در تمام رگ‌ها ی بدن انسان جریان دارد، وتوسط همین خون است که جسم تغذیه میگردد. طعم خون متمایل  به شوری است ، ودارای بوی مخصوص میباشد. خون از کرویات  سفید و سرخ و پلاسما  ترکیب یافته است.
خون نقش حیاتی را در جسم انسان دارا میباشد. طب امروزی  برای تشخیص درد و پیدا کردن عامل اصلی امراض(دیاګنوز)، اکثراً به معاینات ویا هم معاینات لابراتواری خون مراجعه مینمایند .

حکم خون در اسلام :
کلمـﮥ «
خون » که درعربی آنرا « دم » ګویند  در قرآن عظیم الشان ( ۱۰) بار ذکر شده است .
پروردگار با عظمت ما  در چهار سوره ی قرآن عظیم الشان  با الفاظ مختلف به خون و پرهیز از خوردن آن اشاره کرده است. در سه آیه با الفاظ شبیه به هم آمده «
إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهَ وَالدَّمَ….  » ولی در سوره‌ی انعام آیه‌ی ۱۴۵ این گونه آمده است: « بگو ای پیامبر در احکامی که به من وحی شده، من چیزی را که برای خورندگان طعام حرام باشد نمی‌یابم جز آنکه مردار حیوان باشد. یا خون ریخته یا گوشت خوک باشد که آن پلید است.»
موضوع خوردن خون در میان اقوام و ملل جهان سابقه‌ای طولانی داشته و در  دوران جاهلیت یعنی قبل از اسلام نیز مردم خون را می‌خوردند آنها گوسفند را سر نمی‌بریدند که مبادا خونش بریزد و از بین برود. بلکه با گرفتن خون از طریق رگ زدن، از خون حیوانات استفاده می نمودند.
بعد از ظهور اسلام و نزول آیات الهی از قرآن عظیم الشان درین مورد ، مبارزه شدیدی با خوردن خون آغاز گردید وخوردن خون در قرآن عظیم الشان بصورت مطلق ممنوع شد.
قرآن کریم میـ‌فرماید: « بگو ای پیامبر! در احکامی که به من وحی شده چیزی که برای خورندگان طعام حرام باشد نمی‌یابم جز آنکه مردار باشد یا خون ریخته »

خداوند متعال  در سوره‌ی مائده آیه‌ ۳ تأکید میـ‌کند که حیوانات حلال گوشت را ذبح نمایید. ذبح شرعی با بریده شدن وقطع رک ها و شریان‌های بزرگ (چهار رگ اصلی) باعث خروج تمام خون بدن حیوان می‌شود و دست و پا زدن حیوان ذبح شده نیز به این امر کمک میـ‌کند.
بسیارى از مفسرین وفقها, خرید و فروش و هر نوع استفاده اى از خون را حرام اعلام داشتند .علت اساسی این امر  در این نهفته بود که : اعراب بجز از خوردن خون درفکر استفاده دیگری از خون نبودند ، بنآ دین مقدس در نص صریحی قرآنی آنرا حرام  اعلام داشت ، وخون را در ردیف سایرمحرمات ونجاسات قرار دادند .
ولی در باره خون انسان, نه از حلیت سخنى گفتند ونه  از حرمت آن  زیرا، فایده و منفعت عقلانی  و مفید و کارساز،
براى خون انسان متصور نبوده است که فقها آن را به بحث بگذارند که آیا چنان استفاده اى از خون رواست، یا ناروا.
از آن جا که امروز، منافع کثیرى براى خون وبخصوص برای  خون انسان کشف شده، این بحث مطرح مى شود که مفاد ادله حرمت استفاده چیست؟
آیا مطلق بهره بردارى وخرید وفروش  حرام آن  است، یا فقط خوردن  آن و خرید و فروش در راستاى منافع حرام؟ آیا دلایل را که  فقهادر مورد حرمت خون ارایه داشته اند ، خون انسان را که در طب امروزی مقام مهمی را دارا میباشد ،ودر بخش معاینات مریضان  در شفاخانه ومراکز صیحی از آن استفاده وسیع  مى برند، در برمى گیرد؟ یا خیر منظور آنان فقط خون حیوان بوده و آن هم (اکل) و یاخرید و فروش  آن .
طوریگه ملاحظه میگردد ،حرمت خون درنصوص شرعی  که در فوق تذکر یافت  با توجه به قرائن موجود, به اعتبار (خوردن) است, نه هر نوع استفاده و بهره برداری دیگر از خون.
هر حرام نجس نیست ولی هر نجس حرام است!
نجاست و طهارت اشیاء احکام وضعی و تکلیفی اند که در دین اسلام وسایر شرایع، چنین احکامی وجود دارند. در دین مقدس اسلام اصل بر طاهر و پاک بودن اشیاء است مگر آنکه دلیلی صریح بر نجاست آن در شریعت وارد شده باشد .
نجاست اشیا به دلایل متعدد است، یا به جهت خبیث و بد بودن ظاهر آن‏ها و تنفر طبیعت انسانی از آن‏ها نجس شده‏اند، مانند بول ( شاشه )  و غایط  ، یا به جهت خبث وبد باطنی آن‏ها مانند کافر و یا به جهت ضرر و زیانی که می تواند داشته باشد مانند سگ، یا به دلایل دیگر که برخی از آن‏ها در شریعت اسلام بیان شده و برخی بیان نشده‏اند. در مورد علت نجاست خون، که به کدام علت وفلسفه خون مورد نجاست قرار گرفته دلایل زیادی در دین وجود ندارد .
برخی از علماء بدین  عقایده اند که : شاید علت  نجاست خون به سبب  بعضی
 ازامراض و انتقال برخی از مریضی  به واسطه خون است و یا هم این نجاست به علتی باشد که  طبع انسان  اینست که از خون خوشش نیامده واز آن دوری می کند ، البته نه در زمانی که خون در بدن باشد ، حتی در بعضی از موارد، برخی از خون‏ها حکم نجس را ندارند،بطور مثال ً خون حیوانات که خوردن  گوشت شان حلال است ،که بعد از ذبح شرعی، اگر مقداری از خون که در گوشت باقی بماند ، در حکم خون طهار بشمار میرود ، وفقها بر  پاکی آن حکم صادر نموده است .
نکته آخر این که علت اصلی و واقعی و به تعبیر دیگر «
علت تامه» احکام و از جمله نجاست و طهارت اشیا برای ما مشخص نیست و آنچه در روایات امده و علت بعضی از احکام را بیان کرده است، تنها حکمت‏ها و علت ناقصه را بیان کرده‏اند. علت واقعی و حقیقی این احکام و مصلحت و مفسده‏های واقعی که در آن‏ها وجود دارند، برای ما کاملاً مشخص نشده‏اند .
طوریکه قبلآ اشاره شد ، حکمت وفلسفه حلال وحرام  برای ما انسانها دقیقآ معلوم نیست ،اگرچه حکمت وفلسفه آن نزد پروردگار  مصلحت واقعی و حقیقی دارد که ما از آن‏ها خبر نداریم و به همین خاطر باید تعبداً آن‏ها راقبول کرد.
این را باید قبول نمایم که، نجاست و حرمت خون از این امر مستثنا نبوده و نجاست و حرمت مبتنی بر مفاسد و پیامدهای منفی است که در خوردن خون وجود دارد. به نظر میرسد بین نجاست خون و حرمت خوردن آن رابطه وجود دارد، یعنی به دلیل زیان‏هایی که در خوردن وجود داشته، اسلام اول به نجاست آن حکم صادر کرده است. وبعد از آن به  خوردن آن تا مسلمانان از ان پرهیز نمایند .
برخی  ازمفسرین در  تفسیر آیه ۱۷۳سوره  بقره میفرماید : دومین چیزی که در آیه تحریم شده « خون»  است. خونخواری هم زیان جسمی دارد و هم اثر سوء اخلاقی، چرا که خون از یک سو ماده کاملاً آماده‏ای است برای پرورش انواع میکرب‏ها.
تمام میکرب هایی که وارد بدن انسان میشوند، به خون حمله میکنند. و آن را مرکز فعالیت خویش قرار میدهند، به همین دلیل گرویات  سفید که وظیفه محافظین و سربازان جسم را ایفاء میکنند ، همواره در منطقه خون  پیرادری میکنند تا میکروب‏ها به این سنگر حساس که به تمام مناطق بدن ارتباط نزدیک دارد، راه پیدا نکنند. مخصوصاً هنگامی که خون از جریان میافتد و به اصطلاح میمیرد، وگرویات  سفید از بین میرود، زمانیکه کرویات  سفید از بین روند ویا در وجود تقلیل  یابند ، امکان نفوذ میکروب ها در بدن گسترش می یابد .اگر توجه به فرماید زمانیکه خون در وجود انسان لخته ویا بمیرد از جمله ، آلوده‏ترین اجزای بدن انسان و حیوان مبدل میگردد.
در روایت اسلامی آمده است که : «آنها که خون میخورند، آن چنان سنگدل میشوند که حتی ممکن است دست به قتل پدر و مادر و فرزند خود  هم بزنند. »
گروه های شیطان پرست ، بخاطر تربیت افراد خویش محافلی عبادی رابرای افراد داوطلب خویش در شب های بارانی وتاریک در قبرستان  هاتدویر نموده ، وبا نمایش خون ،اعضای خویش را خونخوار وسنگدل تربیه مینمایند.
به خاطرهمین  زیان‏های اخلاقی، روانی و جسمی خون بوده است که دین مقدس اسلام نه تنها به نجاست خون حکم صادر نموده بلکه آن را بصورت مطلق حرام ساخته است
حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَهُ وَ الْمَوْقُوذَهُ وَ الْمُتَرَدِّیَهُ وَ النَّطیحَهُ وَ ما أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَکَّیْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً فَمَنِ اضْطُرَّ فی‏ مَخْمَصَهٍ غَیْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ» (سوره : مائده  ) (بر شما حرام شد ( خوردن ) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه ( در وقت کشتن ) نام غیر خدا بر آن برده شده و حیوان خفه شده و به وسیله زدن مرده ، و از بلندی پرت شده و مرده و به شاخ حیوان دیگری مرده و آنچه درنده آن را کشته و از آن خورده ، مگر آنچه را ( از موارد فوق که قابل تذکیه بوده ) تذکیه کرده اید و همچنین آنچه بر روی سنگ مقدّس ( یا برای بت ها ) سر بریده شده ، و ( نیز حرام شد ) قسمت کردن ( گوشت حیوانی ) با تیرهای قمار ، که همه این اعمال فسق است ، – امروز کسانی که کفر ورزیده اند از ( ابطال و ازاله ) دین شما مأیوس گشته اند ، پس از آنها مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل ، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را برای شما به عنوان دین  ( استوار و پایدار ) پذیرفتم ، – پس اگر کسی در حال قحطی و گرسنگی شدید بدون تمایل به گناه ( به خوردن بعضی از آن حرام ها ) ناچار شود ، خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.)
بنآ دیده میشود که دین مقدس اسلام  از خوردن خون نهی و به نجاست آن حکم صادر شد ، اما استفاده‏های معقول مانند تزریق خون برای نجات جان مجروحان و مریضان و مانند آن،  در شرع اسلام کدام مشکلی  ندارد، حتی دلیلی بر تحریم خرید و فروش خون برای این موارد در دست نیست، چرا که استفاده‏های عقلایی و مشروع مورد ضرورت عمومی است  و این بدان جهت است که آثار منفی خون در نجاست و حرمت خوردن نقش دارند.

آیا خون شکنندﮤ وضو است؟
همه علماء وفقها  بدین باور اند که ،خروج خون از بدن (به جز از سبیلین ) (طریق مقعد و آلت) کم یا زیاد، از طریق زخم یا حجامت باشد، موجب باطل شدن وضؤ نمی گردد. و این مذهب امام مالک و شافعی است، ولی امام ابوحنیفه می گوید که وضو باطل می شود و در مذهب حنابله هرگاه خون خارج شده زیاد باشد، وضو باطل می گردد.
ولی قول امام شافعی و امام مالک ارجح و صحیح تر است زیرا:
۱- تمامی احادیثی که در مورد واجب شدن وضو بر اثر خروج خون آمده اند، هیچ کدام صحیح نیستند.
۲- اصل بقای وضو است مگر آنکه نص یا اجماع بر  نقض آن دلالت داشته باشد.
۳- 
حسن بصری رحمه الله  گفته  است‌:  «ما زال المسلمون یصلون فی جراحاتهم»( ‌مسلمانان  همواره  با  جراحاتی ‌که  برمی‌داشتند،  نماز  می‌گزاردند).  بخاری  آنرا  روایت‌ کرده  است‌،  و گفته  است‌:
«‌‌ابن  عمررضی  الله  عنهما،
( دانه ‌بخار ) روی خویش  را  فشار داد  و از آن  خون  برون  پرید  و  بعد  از  آن  وضؤ  نگرفت‌ ونماز خواند ودر روایت دیګری آمده است که:  ابن  ابی  اوفی  همراه  با  آب  دهان‌،  خون از دهنش بیرون آمد ،ولی وضؤنګرفت  و  به نماز خویش  ادامه  داد.
همچنان امیر المومنین عمر  بن  خطاب  در  حالی کهمشغول نمازخواندن  بود ، توسط ابو لولو زخمی گردید در حالیکه خون از وجودش جریان داشت به نماز خویش ادامه داد ، اگر جاری شدن خون موجب شکننده وضو میبود ، امیر المومنین از ادامه نماز وبخصوص امامت قوم صرف نظر میکرد .
همچنان عباد  بن  بشر در  حالیکه  مصروف نمازبود ،  چند  تیر از جانب دشمن بر بدنش اصابت‌ کرد ، وخون از بدنش جاری بود، ولی این صحابی جلیل القدر ، نماز خویش را قطع نکرد ، بلکه به نماز خویش ادامه داد . (حدیث را ،  ابوداود  و  ابن  خزیمه  و  بخاری  بصورت  تعلیق‌،  آنرا  روایت کرده‌اند. )
۴- همچنان در روایت اسلامی آمده است که :  پیامبر صلی الله علیه وسلم حجامت کرد و نمازش را خواند و وضو نگرفت، وتنها جای حجامت و خون گرفتگی را شست.
و روایت شده است که: چون دو مرد از یاران پیامبر صلی الله علیه وسلم در غزوه «ذات الرقاع» از مسلمانان حراست و پاسداری می کردند یکی از آنان به نماز ایستاد و مردی از کافران به سوی وی تیری انداخت ، در حالیکه مصروف نماز خواندن بود ، تیر اصابت شده بدن خویش در حالیکه با شدت زخمی شده بود وخون از بدنش جریان داشت به نماز خویش ادامه داد ، و سپس پیامبر صلی الله علیه وسلم از آن اطلاع پیدا کرد و آن را انکار ننمود. و چون چیزی که از دو مجرای پیش و پس بیرون می آید خصوصیتی دارد که در غیر آنها یافت نمی شود.
خروج خون از بینی هنگام نماز، نماز را باطل نمیکند زیرا اولا قول راجح اینست که خون بنی آدم نجس نیست، زیرا اصحاب پیامبر صلی الله علیم و سلم در جنگ زخمی بوده اند ولی در همان حالت خون آلود نماز را میخواندند، ولی خون حیض و یا خونی که که از سبیلین (شرمگاه و مقعد) خارج شود نجس هستند.
و ثانیا خروج خون از بدن وضوء و نماز را باطل نمیکند، زیرا دلیلی برای بطلان وضوء و نماز هنگام خروج خون از بدن وارد نشده است.

خون نجس دراسلام:
۱- خون در حال حیات از حیوان جاری گردد بحیث خون نجس بوده ودر قرآن عظیم الشان  بحیث نجس اعلام گردیده است وآیه ۱۴۵  سوره انعام  به این صراحت میفرماید :« قُل لاَّ أَجِدُ فِی مَا أُوْحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا عَلَی طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن یَکُونَ مَیْتَهً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا» ( بگو: در آنچه بر من وحی شده، هیچ غذای حرامی نمی‏یابم؛ بجز اینکه مردار باشد، یا خونی که (از بدن حیوان) بیرون ریخته باشد.  )
اما در مورد خون باقی مانده در گوشت حیوان ذبح شده،طوریکه قبلآ هم بدان اشاره شد ، دین مقدس اسلام این خون را نجس ندانسته وآنرا مانند خونی که بعد  از ذبح در بدن حیوان باقی می‌ماند مانند بقیه‌ی اعضای حیوان است ، خوردن ان حلال میباشد  .
از  ‌ابومجلز درباره‌‌ی خونی ‌که  در  محل  ذبح  حیوان  باقی  می‌ماند  و  خونی ‌که  روی  دیگ  می‌ماند،  سوال ‌کردند؟‌ گفت‌:  اشکال  ندارد،  فقط  از  خون  جهنده  و  جاری  نهی  شده است‌.  عبد  بن  حمید  و  ابوالشیخ  این  مطلب  را  از  او نقل ‌کرده‌اند.  از عایشه  -‌رضی  الله  عنها  -‌روایت  شده‌ که‌:« کنا نأکل اللحم والدم خطوط علی القدر»  (‌ما گوشت  می‌خوردیم  در  حالیکه  خطوط  خون‌،  بر  روی  دیگ  نمایان  بود)‌‌. (فقه السنه)
۲- خون حیض :
خون حیض  به دلیل حدیث حضرت عایشه و اسماء ، نجس است :
از اسماء دختر ابوبکر رضی الله عنه روایت است : «
جاءت امرأه إلی النبی صلی الله علیه وسلم فقالت : إحدنا یصیب ثوبها من دم الحیض کیف تصنع؟ فقال : تحته ثم تقرصه بالماء ثم تنضحه، ثم تصلی فیه» ( زنی نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و گفت : اگر لباس یکی از ما به خون حیض‌آلوده شد، چکار بایدبکند؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : آن را از لباسش بزدایدو سپس با نوک انگشتان و آب آن را بشوید و سپس بر روی آن، آب بریزد و در آن نماز بخواند) .  ( متفق علیه )
۳- اما خروج خون از بدن (بجز از دو سبیل پشت و جلو) موجب باطل شدن وضو نمی شود.
هیئت دائمی افتا در این باره می گویند: «  دلیل شرعی در دست نداریم که خروج خون از بدن (غیر از راه‌های عقب و جلو) ناقض وضو باشد. اصل این است که خون ناقض وضو نیست و مبنای عبادات توقیفی است. بنابراین هیچ کس اجازه ندارد که بگوید این عبادات مشروع است؛ مگر آن‌که دلیلش را ارائه بدهد.
یادداشت ضروری :
طوریکه قبلآ یاد اورشدیم ، برخی از علما خروج خون را از نواقض وض
ؤ دانسته‌اند. بنابراین اگر کسی در اثر خروج خون (ولو این‌که از غیر شرمگاه خارج شود) وضؤ بگیرد کارش خوب و پسندیده است و راه احتیاط  را در پیش گرفته و خودش را از اختلاف فقها  خلاص نموده است. رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم فرموده است: « دَعْ مَا یَرِیبُکَ إِلَی مَا لَا یَرِیبُکَ »نسائی، ترمذی، حاکم…
(آنچه که تو را به شک می‌اندازد  آنرا ترک کن و به سوی چیزی برو که تو را به شک نمی‌اندازد) .( فتاوای انجمن دایمی مباحث علمی و افتا (۵/۲۶۱).
۴- خون ماهی:
در مورد خون ماهی همه علماء متفق القول اندکه :  خون ماهی  پاک است. زیرا ماهی مرده پاک است و این دلیلی است بر این‌که خون آن نیز پاک  میباشد ؛ زیرا فلسفه‌ی تحریم مردار، بقای خون در وجود آن است.

 پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم می‌فرماید: «مَا أَنْهَرَ الدَّمَ وَذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَکُلُ» بخاری (۲۴۸۸) و مسلم (۱۹۶۸).  «هر وسیله‌ای که موجب جاری شدن خون از حیوان است و (به هنگام ذبح) نام الله بر آن ذکر شده باشد از گوشت آن بخورید».
۵- -خون مگس، پشه :
خون مگس ،پیشه و امثال اینها  در شرع اسلامی پاک است، زیرا این حشرات اگر بمیرند باز هم پاک‌اند، کما این‌کهحدیث «امر به فرو بردن مگس در نوشیدنی‌ها» دلالت بر همین مطلب دارد. بخاری (۳۳۲۰-۵۷۸۲)
الوده شدن لباس باخون انسان وخون حیوانات حلال :
در مورد اینکه  اگر لباس انسان  با خون انسان ویا خون حیوان حلال  الوده شود ، لباس نجس میگردد یا خیر ؟ فقهای اسلام  بدو دسته تقسیم گردیده اند :
دسته اول :
خون انسان وخون حیوانات حلال نجس است :
تعداد از علما ء از جمله امامان اربعه (امام ابوحنیفه و مالک و شافعی و احمد) همگی  در این امر متفق اند که  : خون انسان (وخون حیوان حلال گوشت) در صورتیکه  این خون بر لباس ویا بدن  ریخته شود نجس است، و نباید نماز  با لباس خون الود ویا بدن خون الود ویا  آلوده به ( خون انسان وحیوان حلال گوشت  )خوانده شود ، زیرا شرط صحت نماز پاکی بدن از نجاسات است و خون انسان  نجس است.
اگر ثابت شود که بر نجاست خون  انسان  اجماع وجود دارد، در آنصورت به دلایل موافقین بر طاهر بودن خون التفات نمی شود، زیرا اجماع حجت قاطعی است که عدول از آن جایز نیست.
امام ابن قیم رحمه الله در (إغاثه اللهفان ۱/۲۴۰) چنین  مینویسد :
« از امام احمد سوال شد: آیا خون و چرک زرد (زخم بدون خون) نزد شما یکی است؟ فرمود: خیر، خون انسان  مردم در (نجاست آن) اختلاف ندارند.»
علما این قول امام احمد را دلیل بر اجماع امت بر نجس بودن خون دانسته اند و لذا اکثر قریب به اتفاق علما حکم به نجاست خون داده اند و بر اساس این حکم نمازی که با لباس خونی  انسان آغشته  شده باشد، صحیح نیست.
امام ابن حزم رحمه الله در «مراتب الاجماع» گفته: علما بر نجاست خون اتفاق دارند. همچنین حافظ ابن حجر در فتح الباری (۱/۴۲۰) این اتفاق علما را نقل کرده است.
و امام ابن عبدالبر در «التمهید» (۲۲/۲۳۰) می گوید: « حکم تمامی (انواع) خون بمانند خون حیض است مگر آنکه قلیل و اندک باشد که از آن گذشت شده است.و این اجماع مسلمین است که خون مسفوح (جاری) رجس و نجس است.
و امام ابن عربی در «احکام القرآن» (۱/۷۹) نوشته: « علما اتفاق کرده اند که خون حرام و نجس است و خورده نمی شود و انتفاع از آن صورت نمی گیرد.»
و امام نووی در «المجموع» (۲/۵۷۶) می نویسد: «  دلائل وارده بر نجاست خون ظاهر و واضح هستند، و نمی دانم که در این مورد احدی از مسلمین خلافی گفته باشند بجز آنچه که صاحب کتاب الحاوی از بعضی از متکلمین حکایت کرده: خون طاهر است، اما گفته و نظر متکلمین در اجماع محسوب نیست.»

دسته دوم :
خون انسان وخون حیوانات حلال نجس نیست :
تعداد از علما  منکر وجود اجماع شده اند و با استناد به برخی از نصوص حکم به پاک بودن خون انسان صادر نموده اند .این تعداد از علما ء حکم صادر نموده اند : نماز کسی که لباسش به خون انسان  آلوده  شده باشد ، لباس اش نجس نه ونماز اش  صحیح است.
این علما معتقد اند که :
۱- اصل در اشیاء پاکی  یعنی طهار بودن انها تا زمانیکه حکم نجاست بر آن صادر نشده باشد طوریکه از روایات اسلامی معلوم میگردد که پیامبر صلی الله علیه وسلم امر به شستن بدون ( خون حیض ) امر نموده اند ولی اگر خونی از اثر جراحت وحجامت وسایر موارد از بدن انسان جاری میشود  اگر در جمله خون نجس شامل میگردید پیامبر صلی الله علیه وسلم حتمآ عامل نجسات آنرا  بیان میداشت .
در حدیث متبرکه آمده است  : ازاسماء ( رضی الله عـنها  ) روایت است که گفت : زنی نزدپـیغـمبرخدا( صلی الله علیه وسلم )  آمده وگفت : اگر کسی ازما بالای لباسش حیض شود، چه باید بکند ؟ فرمودند :﴿ آن را بخـراشد ، بعد ازان آنرا درآب بهم مالد، وآب را برآن بپاشد ( یعنی آنرا آب کشد )ودران نماز بخواند.
۲- نباید فراموش کرد که در تاریخ اسلام تعداد  زیادی از حوادثی  به وقوع پیوسته است که صحابه کرام مجروح گردیده اند دیدیه نشده که پیامبر صلی الله  علیه وسلم امر به شستن آن کرده باشد ویا فرموده باشد که این خون نجس است .
وهمچنان ادامه نماز توسط امیر المومنین حضرت عمر مبین این امر است که : اگر خون نجس میبود ، حضرت عمر در لباس نجس به نماز خویش  ادامه نمیداد بلکه در همان اولین لحظه به نماز خویش خاتمه میداد .
ابن  تیمیه ‌گفته  است‌:
 « شایسته  است  لباسی  را که با چرک وتراوش زخم آلوده شده باشد ، بشویند ولی دلیلی بر نجاست وپلیدی آن اقامه نشد است ». بهتر آنست که بقدر امکان ، انسان از آن پر هیز کند .
علامه شیخ ابن عثیمین می گوید:
«از ظاهر نصوص چنین برداشت می‌شود که تطهیر خون خارج از بدن واجب است، این سخن را بدان خاطر گفتیم که در روایات داریم که زخم پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم شسته شد. ولی این سخن‌ها ممکن است با مطلب ذیل در تعارض باشد: اگر اجزای جدا شده از بدن انسان پاک است، پس خونی که از بدنش بیرون می‌آید باید به طریق اولی پاک باشد. لیکن به دلیل ظاهر نصوص و پرهیز از شبهات، احتیاط در شستن خون است.»(  مجموعه فتاوا و رسایل (۱۱/۲۶۶ )
خواننده محترم !
حالا به اصل موضوع خویش بر میگردیم که  ایا اساسآ نوشتن قرآن که توسط خون ( مسفوح )  صدام حسین  صورت گرفته  در شرع اسلام جواز  دارد یا خیر ؟
وآیا برای یک مسلمانان  جواز دارد که قرآن  نوشته شده به خون ( مسفوح ) را تلاوت   نماید یا خیر ؟
وهمچنان حالا که این قرآن به  خون صدام حسین ( یعنی دَمً مَّسْفُوحً )  خطاطی شده است ، آیا تلاوت  آن از نگاه شرع اسلامی  جواز دارد ویا خیر ؟
قبل از همه باید گفت که خواندن قرآن به دم  مسفوح در شرع کدام ممانعت نداشته  ، ولی اکثریت علما ء بدین نظر اند که  خواندن قرآن تلاوت شده با خون از جمله تقوا نبوده بهتر خواهد بود که  اصلا  این قرآن  قرائت  هم نگردد . ولی در مورد خطاطی قرآن  غرض تقرب الی الله ویا به اصطلا ح نظرانه  توجه خوانند گان محترم را به فتوای علمای برجسته  جهان اسلام در این مورد جلب  نموده ، امیدوار  هستم که  در مورد مفید ومواثر باشد :
فتوای اول :
سوال :
هنالک شخص نوى أن یتقرب إلى الله فسحب من دمه على فترات وکتب بدمه القرآن الکریم.
فما حکم هذا الرجل؟
الحمد لله والصلاه والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه، أما بعـد:
فقد بوّب البخاری فی صحیحه: باب العلم قبل القول والعمل، وذکر قوله تعالى: فاعلم أنه لا إله إلا الله واستغفر لذنبک. (محمد: ۱۹).
فالواجب على کل مسلم قبل أن یتقرب بقربه، أو یفعل ما یظنه طاعه، أن یتثبت من أنها مما یقرب إلى الله عز وجل, فإن التقرب إلى الله لا یکون على وفق أهواء الناس ورغباتهم، وإنما مرد معرفه ذلک إلى ما بینه النبی صلى الله علیه وسلم لأمته, فإنه ما ترک شیئا یقرب إلى الله إلا دل علیه, ولا ترک شیئا یقرب من النار إلا حذر منه, وما فعله هذا الرجل هو من أقبح الجهل وأبینه, فإن کتابه القرآن بالدم منکر عظیم، وذلک لأن الدم نجس عند أکثر أهل العلم، کما بینا فی الفتوى رقم: ۳۹۷۸ . 
وکتابه القرآن بالنجاسات من أعظم الامتهان له, وإذا کان لا یجوز أن یمسه محدث ونجاسته حکمیه لا حسیه, فکیف تکتب حروفه وکلماته بالنجاسه الحسیه عیاذا بالله من الخذلان.

ولولا الجهل لحُکم على هذا الرجل بحکم من یمتهن القرآن وهو معلوم لدى أهل العلم, وهکذا یفعل الجهل بأصحابه فإنه یفعل بهم الأعاجیب, فیصدق على الواحد منهم قول الله عز وجل: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أعمالا الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا .( الکهف: ۱۰۳، ۱۰۴) . ولذا فنحن نهیب بعموم المسلمین أن یجتهدوا فی تعلم أحکام الشرع وأن یطلبوا العلم من مظانه لئلا یقعوا فی أمثال هذه المخالفات الشنیعه.
ترجمه حکم فتوای سوال  اول  :
شخصی به نیت تقرب (نزدیکی جستن) به الله (ج) از خون خود، قرآن کریم را نوشته کرده.
حکم این از نظر اسلام چیست؟
همه ستایش تنها برای خداوند (ج)، درود وسلامتی بر فرستاده الله وبر آل وصحابه گانش، اما بعد.
امام بخاری درصحیح خود بخاری شریف، باب مستقل تحریر نموده بنام(باب العلم قبل القول والعمل)یاد میشود .
علم پیش از سخن وعمل است(علم وآگاهی به سخن وعمل حق تقدم دارد) ( آیه ۱۹ سوره محمد )  گواه براین حقیقت است . پس بدان که معبودی جز الله نیست وبرای گناه خود ومردان وزنان با ایمان استغفار کن خداوند (ج) حرکت وقرار گاه شما را میداند.
پس واجب برای هر مسلمان این است، قبل از اینکه تقربی را بخواهند، ویا عملی را انجام دهندکه برگمان شان آن طاعه است،قبلاً ثابت بسازند که آن عمل از جمله اعمالی است که بخداوند (ج) انسان را نزدیک می سازد، زیرا تقرب جستن به الله (ج) حسب خواهشات ورغبت مردم نمی شود بلکه مرجع شناخت آن محمد(ص) می باشد که برای امت خود معرفی نموده زیرا او هرعملی که انسان را به الله (ج) نزدیک بسازد برآن دلالت کرده است وهر عملی را که انسان را از دوزخ دور می سازد، از آن ترسانده است، مرد که این عمل را انجام داده از قبیح ترین جهل ونا فهمی بحساب می رود، آگاه می سازم براینکه، کتابت قرآن کریم به خون، منکر عظیم (عمل بد و شنیع است) زیرا خون نزد اکثر اهل علم نجس وحرام است، چنانچه در فتوای نمبر (۳۹۷۸) بیان نمودم که کتابت قرآن کریم به اشیای نجاست وحرام از بزرگترین اشتباه است، وقتیکه قرآن کریم را شخص بی طهارت مساس کرده نمی تواند، با وجود بی وضوء بودن نجاست حکمی است ونه حسی، خون نجاست حسی وحقیقی است، چگونه نوشته کلمات وحروف قرآن کریم نعوذ بالله به نجاست حسی درست است؟

اگر موضوع نا فهمی نمی بود من برآن مرد حکم می کردم که به قرآن کریم اهانت کرده است، چنین موضوع نزد اهل علم معلوم است، طبقه جهال با هم نشینان خویش اعمال تعجب آور را مرتکب می شوند، گفتارقرآن کریم به اعمال این گروه صدق می کند، آیه ۱۰۳- ۱۰۴ سوره کهف ارشاد می فرماید، ترجمه : بگو آیا به شما خبر دهم که زیانکار ترین (مردم کیایند، آنها که تلاشهایشان در زندگی دنیا گم ونابود ) شده با اینحال گمان می کنند کارنیک انجام می دهند.
بدین جهت من به عموم مسلمانان توصیه میکنم، در آموختن احکام شرع کوتاهی نکنند، علم بیاموزند، تا در چنین موضوعات شنیع رو برو نشوند.
سوال وفتوای دوم :

هل یجوز کتابه آیات من القرآن الکریم بدم البشر سواء کانوا أحیاء أو میتین؟ وما هو موقف الذی أمر بالکتابه؟ وما هو موقف الذی ساعد أو أید؟ وهل هناک فرق فی الحاله بین الفاعل إذا کان مسلما أو غیر مسلم؟
الحمد لله والصلاه والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه، أما بعـد:
فکتابه آیات القرآن الکریم بدم البشر أو غیره من النجاسات أو المستقذرات طبعاً ولو کانت طاهره لا تجوز شرعاً، وکذلک الأحادیث النبویه، ومن فعل ذلک استهانه بالدین فهو کافر مرتد عن الإسلام، لما فی ذلک من الإهانه لکلام الله تعالى ووحیه وکلام نبیه صلى الله علیه وسلم.

وقد نص أهل العلم على أن من ترک شیئاً من القرآن أو الحدیث فی مکان مستقذر یکفر بذلک، فما بالک بمن تجرأ على فعل ذلک بنفسه.
قال العلامه خلیل المالکی فی المختصر: الرده کفر المسلم بصریح، أو لفظ یقتضیه، أو فعل یتضمنه؛ کإلقاء مصحف بقذر، وکذلک أی شیء من نصوص الوحی.
وجاء فی الموسوعه الفقهیه: فالإهانه التی تلحق بالعقیده والشریعه کالسجود للصنم، أو إلقاء مصحف فی قاذوره، أو کتابته بنجس، أو سب الأنبیاء والملائکه، أو تحقیر شیء مما علم من الدین بالضروره تعتبر کفراً.
وکل من ساعد فی هذا العمل، فإنه یناله من الإثم ما ینال الفاعل إذا کان عالماً متعمداً، قال الله تعالى: وَقَدْ نَزَّلَ عَ
لَیْکُمْ فِی الْکِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آیَاتِ اللّهِ یُکَفَرُ بِهَا وَیُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُواْ فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِینَ وَالْکَافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعًا {النساء: ۱۴۰}.
فهذا قمه التعاون على الإثم والعدوان الذی نهى الله تعالى عنه بقوله: وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ {المائده: ۲}.
وأما غیر المسلم فهو کافر أصلاً ولا یرجى منه خیر، ولا یزیده ذلک إلا کفراً وظلمه على ظلمه وعذاباً على عذاب…
نسأل الله تعالى العافیه
والسلامه.
فعلى قول الجمهور وهو الحق الذی لا ینبغی العدول عنه فإنه لا تجوز کتابه القرآن بالدم، بل إن ذلک من کبائر الذنوب بل قد یکون کفراً والعیاذ بالله.
واما غیر المسلم فهو کافر أصلاً ولا یرجى منه خیر، ولا یزیده ذلک إلا کفراً وظلمه على ظلمه وعذاباً على عذاب…
نسأل الله تعالى العافیه والسلامه.
فعلى قول الجمهور وهو الحق الذی لا ینبغی العدول عنه فإنه لا تجوز کتابه القرآن بالدم، بل إن ذلک من کبائر الذنوب بل قد یکون کفراً والعیاذ بالله.

ترجمه سوال وفتوای دوم :
آیا نوشته کردن قرآن کریم به خون انسان زنده باشد ویا مرده درست است؟
 موقف کسانیکه امر به نوشته کرده چه خواهد بود؟
موقف کسانیکه مساعدت وتأید کردند چه خواهد بود ؟ آیا فرق در میان فاعل مسلمان ویا کافر درصورت ارتکاب این عمل وجود دارد؟
ج : همه ستایش تنها به خداوند (ج) درود وسلام بر فرستاده الله (ج) وبر آل و صحابه گانش. کتابت آیات قرآن کریم به خون بشر یا غیر آن از نجاسات (پلیدی ها)ویا کثافات طبعی گرچه پاک هم باشد شرعاً درست نیست تحریر احادیث رسول الله(ص) به اشیای نا پاک وهمچنان نجس درست نیست،
کسیکه این عمل را به قصد اهانت بردین انجام دهد کافر ومرتد میشود، زیرا ارتکاب چنین اعمال اهانت به کلام الله(ج) وحی واهانت به کلام سرور کائنات محمد(ص) است. البته اهل علم تصریح برآن دارند، کسیکه چیزی( اوراق) از قرآن کریم واحادیث رسول الله (ص) را درجای کثیف ونا پاک بگذارد کافر میشود، چه گمان داری درحال او کسانیکه به نفس خود این را درصحنه عمل پیاده می کند، علامه خلیل مالکی در کتاب مختصر خود چنین بیان نموده: مرتدشدن (ازدین برگشتن) مسلمان کفر صریح است، یا لفظ که افاده کفر را کند، ویا عمل وفعل که معنی کفر را برساند، همانند انداختن مصحف شریف در کثافات و جای نا پاک وهم چنان چیزی از نصوص وحی را در محل کثیف انداختن همگی اینها عمل کفری است.
در(الموسوعه الفقهیه) آمده هر اهانت که مربوط به عقاید شرعی می شود، همانند سجده به بت، یا انداختن قرآن کریم (مصحف ) درجای کثافات دانی، یا کتابت مصحف (قرآن کریم)به نجاست، یا دشنام دادن انبیاء وفرشته گان ویا تحقیرچیز که از ضروریات دین به حساب می آید کفر است.
هرکسیکه بر این عمل نا مشروع کمک کرده ویا تأیید نموده درگناه شریک می باشد، همانند کسیکه فاعل مستقیم گناه است.
چنانچه قرآن کریم درآیه ۱۴۰ سوره نساء ارشاد می فرماید: ترجمه : البته در ( قرآن ) برشمانازل کرده که هرگاه شنیدیدآیات خدا مورد انکار و ریشخند قرار می گیرد با آنان منشینید، تا به سخن غیر ازآن درآیند، چراکه دراین صورت شما هم مثل آنان خواهید بود، خداوند(ج) منافقان وکافران را همگی در دوزخ گردخواهد آورد.
این جزا ء درحقیقت تاوان همان همکاری برگناه دشمنی های است که الله (ج) از از آن منع کرده. چنانچه در آیه ۲ سوره مائده خداوند (ج) می فرماید. ترجمه : ای کسانیکه ایمان آورده اید حرمت شعایر خدا و ماه حرام وقربانی بی نشان و قربانی های گردن بند دار و راهیان بیت الحرام را که فضل وخوشنودی پرورد گارخودرا می طلبند.
اما غیر مسلمانان کافر ومنکر دین اسلام اند، از ایشان هیج نوع توقع نیکی برده نمی شود، احیاناً مرتکب چنین عملی شوند، جز اینکه به کفر، ظلم ومعصیت وعذاب شان بیافزایند نتیجه دیگری نخواهد داشت، من برای خود وجمیع مسلمانان از الله توانا عافیت میخواهم.
بنا برقول جمهور علماء واین حق است که مناسب نیست از آن عدول شود، البته کتابت قرآن کریم به خون نادرست است، بلکه این از گناه کبیره بحساب میرود، گاهی به کفر منجر میشود، پناه میبرم به پروردگار عالم از شراین گناه.
اما غیر مسلمانان منکردین هستند از ایشان اصلاً توقع نیکی برده نمی شود، درصورت مرتکب این عمل، به کفر، ظلم وبرعذاب خویش می افزایند. من برای خود وجمیع مسلمانان از الله توانا عافیت وسلامت میخواهم .
سوال وفتوای سوم  :
ما حکم کتابه القرآن بالدم ؟
الاجابه
القرآن کلام اللّه سبحانه وتعالى، وکما یطلق القرآن على کل ما بین دفتى المصحف یطلق على
السوره والآیه منه .
والقرآن کتاب تعبد وهدایه وإرشاد للبشر کما فیه سعادتهم فى الدارین ( الدنیا والآخره ) من عبادات ومعاملات وأخلاق
.
ولذلک یجب تقدیسه وتکریمه والبعد عن کل ما یخل بشىء من ذلک .
ولذلک لا یجوز کتابته إلا بما هو طاهر زکی .
ولذلک أیضاًلم یجز الفقهاء للمحدث حدثا أصغر ( غیر المتوضئ ) ولا المحدث حدثا أکبر ( الجنب ) والحائض والنفساء مس القرآن ولا شىء من آیاته إلا بغلاف منفصل لقول الرسول صلوات الله وسلامه علیه ( لا یمس القرآن إلا طاهر ) وأجازوا ذلک للضروره کدفع اللوح أو المصحف إلى الصبیان لأن فى المنع من ذلک تضییع حفظ القرآن، وفى الأمر بالتطهیر حرج علیهم .
کما نصوا على کراهه کتابه القرآن وأسماء اللّه تعالى على الدراهم والمحاریب والجدران وکل ما یفرش ( الهدایه وفتح القدیر ج ۱ ) ولیس هناک ضروره تدعو إلى ذلک، فیکون الأحوط فى المحافظه على القرآن وآیاته والبعد به عن کل ما یخل بتقدیسه وتکریمه أو الوقوع فى الممنوع .

ترجمه سوال وفتوای سوم :
 حکم کتابت قرآن کریم به خون چیست؟
ج : قرآن کلام پروردگار عالم است، اطلاقش با تمام سوره های آن به شکل دسته جمعی ویا بطور انفرادی به هر فرد سوره و آیات آن اطلاق میگردد.
قرآن کتاب هدایت وارشاد، سعادت برای کافه بشریت در دنیا و در آخرت می باشد که حاوی جمیع عبادات، معاملات واخلاقیات است.
بدین جهت برای همه کافه بشریت تعظیم وتقدیس وگرامی داشت آن واجب است، ودور داشتن هرچیز که به تقدسات وگرامی داشت آن اخلال می کند نیز واجب می باشد، برهمین جهت کتابت آن جایز نیست و نیز قرآن کریم برای کسانیکه وضوء ندارند اجازه مساس نمی دهد. برابر است حدث صغیر داشته باشد ویا کبیر، همانند جنب، حائض (عادت ماهوار) نفساء.(خون که از عقب ولادت می آید) ایشان قرآن مکمل ویا سوره و آیات آنرا مساس کرده نمی توانند(دست رسانده نمی توانند) مگر اینکه قرآن کریم در داخل پوش که جدا بوده باشد درست است، چنانچه رسول الله (ص) فرمودند( قرآن را مساس کرده نمیتواند مگر شخص پاک) .
مگر درصورت ضرورت، مثلاً قرآن کریم در تخته نوشته باشد، از جای بر جای دیگر انتقال داده شود، ویا برای تعلیم اطفال، زیرا کودکان تکلیف شرعی ندارند، ویا برحسب دوام طهارت کردن برای کودکان یکنوع حرج است. وهم درصورت منع ایشان از تلاوت قرآن کریم به حالت بی طهارتی ضایع شدن وقت وحفظ قرآن میگردد.
ونیز فقه ها صراحت بخشیدند که کتابت قرآن بر منزال وخانه ها ، محراب، دیوارها، مکروه است، درکتاب فتح القدیر جلد۱ گفته شده درست نیست، زیرا دراین ها ضرورت وجود ندارد. بدین جهت در محافظت قرآن کریم جدیت شود وآیات آن از آنچه بر احترام اش اخلال می کند دور نگهداشته شود.

ماخذ ها فتوای که بشکل سوال سه گانه درفوق تحریر یافته است
۱- فتوی ارکان الاسلام لشیخ ابن عثیمین رحمه الله صفحه   ۱۳۰ جلد ۱
۲- فتوی اللجنه لبحوث العلمیه و الافتاء ج ۲۲ ص ۱۵۰

تبصره  :
 
استاد غلام ربانی ادیب :
برمقاله
حکم مصحف(قرآن) که به خون صدام حسین تحریر گردیده چیست؟
جای شک نیست، خون مسفوح حرام است، نه خوردن آن جواز دارد و نه تحریر قرآن کریم به آن.
دلایل قرآنی:
آیه ۱۳-۱۷سوره عبس:
فِی صُحُفٍ مُّکَرَّمَهٍ ﴿۱۳﴾مَّرْفُوعَهٍ مُّطَهَّرَهٍ ﴿۱۴﴾بِأَیْدِی سَفَرَهٍ ﴿۱۵﴾کِرَامٍ بَرَرَهٍ ﴿۱۶﴾قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَکْفَرَهُ ﴿۱۷﴾ ترجمه :
قرآن در الواح (تخته) پرارزشی ثبت است، الواحی و الاقدر و پاکیزه، به دست سیفرانی است، والا مقام فرمان بردار ونیکو کار، مرگ براین انسان چقدر کافر و نا سپاس است.
آیات فوق افاده میکند قرآن کریم قبل از نزول در صحف (اوراق ) پاک تحریر یافته است، بعداز نزول به محمد (ص) نیز در اوراق پاک تحریر می گردد قسمیکه تعامل کلی درمیان جهان اسلام است، درپاک ترین اوراق چاپ ونوشته میشود، وهم از پاک ترین رنگ استفاده صورت گرفته ومیگیرد، زیرا قرآن وا لا مقام وپاک است، باید از رنگ پاک درکاغذ پاک از دست اشخاص پاک وبا طهارت، تحریر گردیده بدست افراد پاک وبا طهارت قرار گیرد، وبحیث کتاب هدایت دستورالعمل همه جهان بشریت بوده، زیرا این کتابی است همه نیاز مندی های بشریت را بطور آسان حل کرده، اگر انسان روی سرکشی وعناد رجوع براین کتاب نمیکند زیانش عاید حال خود میگردد.
تعظیم قرآن:
محبت، احترام، تعظیم، قرآن کریم با همه واجب است، هیچ کس حق ندارد، قرآن را از رنگ وخون حرام درکاغذ ناپاک تحریر نماید، ویا این کتاب عظیم را زیر دیگر کتاب ها بماند، یعنی فرق بین کلام الله (ج) وکتاب بشر نکند، این عمل بخاطرسبک شمردن کتاب خداوند (ج) بوده باشد کافر میشود،‌هدف اساسی از تعظیم قرآن ترجیح دادن آن بالای همه کتب ودستورالعمل بودن آن، ومرجع هدایت دانستن آن است، آیا مصحف که به خون صدام حسین تحریر گردیده، قابل حفظ است، گرچه تحریر قرآن کریم به خون نادرست است ، اما قرآن که به خون صدام حسین نوشته شده، باید حفظ واحترام گردد، زیرا این حفظ واحترام بخاطر خون نیست بلکه بخاطر است که آیات ، جملات، کلمات ولفظ که بر خون تحریر گردیده ، دلالت کننده بر معانی است که آن مطلوب ومقصود است، قسمیکه قرآن تحریر یافته از رنگ پاک دلالت بر معانی ومطلوب می نماید، درافاده واستفاده مقاصد وجه مشترک دارند، بدین جهت این مصحف که بخون صدام تحریر گردیده بخاطر خون بودن بی احترامی نشود.
خون در ذات خود مفید است :
خون در ذات خود مایه حیات زنده جان ها است، ویک ماده حیات بخش مفید در بدن می باشد بدون آن استمرار زندگی درعالم اسباب ناممکن است، اگرگروپ خون کسی با مریضی که نیاز به خون دارد موافقه کند، حسب هدایت داکتراز خون بخاطر بقای حیات یک انسان استفاده صورت میگیرد، باکی ندارد بلکه خون دهنده ایثار و فداکاری کرده، ثواب عظیم را نایل شده است، اما پروردگار عالم خون را در ردیف گوشت خود مرده و خوک حرام قرار داده، تا مردم به صفت غذا نخورند، تا مکروب های خون در بدن شان سرایت کرده به مرض مبتلا نسازد، حرمت خون ومنع شرع از خوردن آن به معنی غیر مفید بودن خون نیست، بسا چیز حرام است اما مایه حیات ابتدایی یک زنده جان را تشکیل میدهد، همانند تغذیه جنین در بطن مادر از خون،‌با وجود اینکه خون نا پاک است بازهم تغذیه کودک از آن صورت میگیرد، آب منی درذات خود ناپاک می باشد، حتی درلباس برسد، توسط آب پاک کرده میشود، باآنهم ماهیت خلقت انسان را تشکیل میدهد، کود حیوانی جهت رشدکشت در زمین انداخته میشود، از محصول آن انسان استفاده می نماید، خر(حمار)درنمک به افتد ماهیت آن به نمک تبدیل میگردد، اشیای نا پاک در زمین دفن گردد با گزشت زمان جز زمین می شود مشرک نجس است، وقتی ایمان آورد، گناهش مورد عفو قرار میگیرد، پاک میشود.
قرآن آن چنان کلام عظیم است، رنگ وصفت هیج چیز را بخود نمی گیرد، اما دیگر چیز تحت تاثیر قرآن  قرار گرفته از او رنگ می گیرد، بناءً به صراحت گفته می توانیم مصحفه که توسط خون حرام تحریر گردیده است، حیثیت رنگ را با خود گرفته از دو طریق به خون آمده از نگاه کمی و کیفی، تغیر کمی به اثر خشک شدن حالات ابتدایی که دارای رطوبت، بوی وطعم است از میان رفته.
تغیرکیفی :
 خون تبدیل به حروف، کلمات، جملات وبالأخره به آیات قرآن شده، قبلاً گفته شد، در نظام طبیعت اشیای ضعیف به اثر خلط شدن در قوی جز آن میشود، همانند افتیدن حیوانات حرام در کان نمک دفن شدن اشیای نا پاک در زمین به اثر تغیر ماهیت جزء کان وزمین میگردد.
قرآن کلام پروردگار عالم چنان قوی است تحت تاثیر چیزی نمی رود وتابع چیزی دیگر نمیشود.
بناءً مصحف تحریر یافته به خون صدام حسین قابل حفظ واحترام است.
این یک امر استثنائی است :
خوانندگان عزیز توجه فرمائید، درتاریخ اسلام چنین امر بی سابقه است، اگر صدام حسین چنین عملی را انجام داده اشتباه کرده، هیچ کس چنین حقی را ندارد، باتقلید از صدام ویا به اختیارخود به خون، کلام خدا را تحریر نماید، نباید این عمل تکرار گردد. (استاد غلام ربانی ادیب )

تتبع ونگارش :
الحاج امین الدین «  سعـیـدی- سعید افغانی »
مدیر مرکز مطالعات ستراتــیــژیکی افغان
ومسؤل مرکزفرهنگی د
حق لاره- جرمنی
ادرس   :
saidafghani@hotmail.com

 

۶ پاسخ به “یادداشتی : به خطاطی قــرآن کریم”

  1. admin گفت:

    دانشمند محترم جناب الحاج امــیـن الـدیــن « سعـیـدی – سعید افـغــانی» از معلومات باارزش تان تشکر. مثل همیشه مقا له عالیست موفقیت بیشتر شما را خواهانم . مهدی بشیر

  2. امین الدین سعیدی گفت:

    محترم مهدی بشیر یک جهان تشکر از تشویق شما خداوند شما را زنده داشته باشد که زمینه نشر مقالات را برای ما افغانها مساعد می سازید

  3. عزیزه عنایت گفت:

    محترم سعیدی صاحب گرامی بسیار پر محتوا ، معلوماتی وآموزنده بود . بسلامت با شید .

  4. امین الدین سعیدی گفت:

    خواهر محترم عزیزه عنایت یک جهان تشکر از تشویق شما شاد وموافق باشید

  5. عصمت رسا گفت:

    دانشمند محترم جناب الحاج امــیـن الـدیــن « سعـیـدی – سعید افـغــانی» از معلومات مفید و استثنای تان جهانی سپاس. قلم تان توانا باد!!!!

  6. امین الدین سعیدی گفت:

    برادر بزرگوار عصمت رسا سپاس گزار هستم از حسن نظر شما خداوند شما را زنده داشته باشد در زندگی خویش کامیاب وموافق باشید

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما