صدای خاموشان
تاریخ نشر دوشنبه اول اپریل ۲۰۱۳ هالند
صادق پیکار عصیانگر
صدای خاموشان
صادق پیکار
***
زندگی چند صباح، همچو گلابست اینجا
عطروبو دارد وعمرش چو حبابست اینجا
هرچه خوانیم ونویسیم، چوخواب است اینجا
قصه دین وسیاست چو سرابست اینجا
سخن حق، نه به سر، نه درخطابست اینجا
کاش سوزد قلم و هرچه کتابست اینجا
معبد و صومعه دامیست به رسم کهنی
تا که درحلقه کشد صید و شکاری چومنی
نیست فرقی زمجوسی و یهود، دروطنی
نیست نصرانی و هندو، ویا اهریمنی
داستان همه، ازپیرقلا بست اینجا
آب آلوده زسرچشمه خرابست اینجا
نشۀ شام همه صبح خماری دارد
فصل پائیز همه صبح غباری دارد
هرکه بینی شب وروز، خسته وکاری دارد
سال وماهش غم ناشتا و نهاری دارد
خوش به آنیم که درسوگ، کبابست اینجا
یا به مهمانی ما شهد و شرابست اینجا
رشتۀ وحدت ما، خصم وطن داده به باد
حلقۀ الفت ما، گسسته دعوی وعناد
فکرواندیشۀ ما، همیشه کین است وفساد
واعظ منبرما نه عقل دارد نه سواد
گُنه شیخ وزها د، عین ثوابست اینجا
حرف حق گفتن ما چه نا صوابست اینجا
نسیۀ جنت فردوس به نقدی نخریم
برغلامان وطن نام کلا نتر ندهیم
بر زن وهمسر خود نام سیاه سرنبریم
بوسه بردست کسان، غیرزما در، نکنیم
همه ازد ست تکبربه عذاب است اینجا
بلبل باغ و چمن صید غراب است اینجا
صادق پیکار
درست است پیکار عزیز . زیبا سرودید . موفق باشید. مهدی بشیر
سلام آقای پیکار
گوییا قافیه آهنگ ربابست اینجا
که زسازش دل من پر تب و تاب است اینجا
زندگی بار نفس گیر بود، بر دل من
شوق ترقیدن او مثل حبابست اینجا
دست مادر چو ببوسیم ثواب نسیه است
بوسه بر پای بتان نقد ثواب است اینجا
فقط جهت حاضری تقدیم است