افسوس هر چــه است ولی چوب دار نیست
تاریخ نشر شنبه ۲۳ فبروری ۲۰۱۳ هالند
احمد محمود امپراطور
افسوس هر چــه است ولی چوب دار نیست
احمد محمود امپراطور
سه شنبه اول حوت هزار و سه صد نود و یک
افغانستان
***
در زنده گی و دوستـــــــی ها اعتبـــار نیست
در این جهان سفـــــله یکی غمگســــار نیست
امــــــروز هـــــر کــه لافِ پروفیسـوری زند
فخـــــر خــــــرد به دیپـــلوم ِ آموزگار نیست
من ســــــر گذشتِ تلخِ خـــودم را کنــــم رقم
بشنو عزیـــز ِمن سخن است این شعار نیست
افتـــــــــاده ام بدور من از یـــــــاری خاطرم
باشد خزان بر ســـــــــــرم و این بهار نیست
ناصح ببنـــــــد دفتـــــــر و دیوان خویش را
دلداده ی چو من به جهان بیقــــــــرار نیست
آتش زبانـــــــه میکشد از جهل هــــر طرف
از چنگ ظلم و خود سری راهی فرار نیست
پیوسته گشته بستـــــــــــــر قانون زیــر پای
آزادی است در وطـن و افتخـــــــــار نیست
شاگــــردی هوتلی شده، شاگـــــردی اوستاد
استاد کار شنــاس، مگر اهـــــــل کار نیست
دست تکدی را به خصــــــــم کرده ایم دراز
ما فاتحـه ی ننــــــگ بخواندیم و عار نیست
هنــگام شب به کوچــــــه و بازار اگر روی
دزد است بکوچه و به سرک پیره دار نیست
قـــــــدرت اگر رسد به تو در چوکی و مقام
هر چیـــــــــــز داری لیک ترا اختیار نیست
جسم گرسنــــگان و ضعیفان بخاک و خون
ظالم که گشتـــــــه سیــر به آنها وقار نیست
آفت بریـــــــــز بر سری جمع جنــــــاوران
افسوس هر چــه است ولی چوب دار نیست
ما از هـــــزار ِ آن یــــکی را هم نگفته ایم
یک گر عیـــــان بُوَد به هزار آشکار نیست
محمود هــرگه خواهــــــــــی ببینی بیا ببین
در محضـراش دبدبـــه و بیـــــرو بار نیست
——–
احمد محمود امپراطور
محمود عزیز ، بازهم سروده زیباست به امید موفقیت بیشتر .
زنده باشید. مهدی بشیر
امپراطور عزیز و گرانقدر! این یکی از بهترین هاییست که از شما می خوانم ، بسیار زیبا ، موزون ، مملو ازاحساسات پاک و واقعیت های عینی جامعهء ماست که بخوبی درآن گنجانیده شده که بر دل هر خواننده ای می نشیند. سرفرازی و کامگار مزید شما را تمنا می نمایم .
واه امپراتورعزیزم در زیبا سرایی نام خدا دست بلند داری
محمود هرآنچه گفته ای زیبِ زمانِ ماست
بر حق سروده ای سُخنت کج مدار نیست
فروغ
هر کی بنددل بدنیا عاقل وهوشیارنیست
زیور و زر مال دنیا ،مرده را در کار نیست
نفس اگر سازد ترابیدست وپادر زنده گی
جز عبادت قصردل دررابهترین معمارنیست
از محبت طرزِ گفتارِ سخن آموختم
سر زمین عشق را حرفِ دویی درکارنیست
هیچ مجنونِ دیگر درکشورت ای نازنین
همچومن گردِ رهت درکوچه وبازارنیست
بُرده باری پیشه کُن تاهرکی گیرد نام تو
نامِ نیکِ خلقِ دنیا ، کارِ هر جبار نیست
با عرض حرمت جوهر.
محمود عزیز را ، شاعر زمانۀ مان را مرحبا میگویم:
شاعر خوب آنست که احساسش باز تاب شرائط زیست وی است. یعنی اینکه :
زیبائی را مدیحه بگوید و زشتی را نکوهش کند و سرزنش کند.
محمود عزیز انحرافات و فساد اجتماعی را زیبا به تصویر برده اید .
از نبود چوبه دار اندیشه نه کنید . جرائیم را بر ملا کنید و مجرمان را رسوا .
چوب دار را بیست و چهار ساعت تدارک میبند
امپراطور عزیز بسلامت باشید
تمام حقایق را بصورت ریلستیک به یک سروده پخته و بهم چسبیده درآورده درد آن ملت مظلوم را توجیح نموده اید
قلم تان رسا و لب تان گویا باد
محمود جان چی زیبا و چی عالی سرودید ، همیشه سبز باشید،
خداوند ترا و کلامت را همیش با صحت و بلند دارد خوش بیان و راست قدم استی نام خدا.
من ســــــر گذشتِ تلخِ خـــودم را کنــــم رقم
بشنو عزیـــز ِمن سخن است این شعار نیست
افتـــــــــاده ام بدور من از یـــــــاری خاطرم
باشد خزان بر ســـــــــــرم و این بهار نیست
ناصح ببنـــــــد دفتـــــــر و دیوان خویش را
دلداده ی چو من به جهان بیقــــــــرار نیست
آتش زبانـــــــه میکشد از جهل هــــر طرف
از چنگ ظلم و خود سری راهی فرار نیست
محمود جان ګرامی
زیبا ودلنشین است
موفق باشی