۲۴ ساعت

16 دسامبر
۹دیدگاه

درجستجویِ گنج

   تاریخ نشر  یکشنبه  ۱۶ دسامبر ۲۰۱۲هالند

حسن شاه " فروغ "

حسن شاه ” فروغ “

درجستجویِ گنج

حسن شاه ” فروغ “

۱۵ / ۱۲ / ۲۰۱۲

لندن

****

ما زِدستِ خویشتن درغُربت و آواره ایم

در دیار و میهن خود همچنان بیگانه ایم

هست وبُودِ ملتِ خود را به آتش سوختیم

سال ها در گیر و دارِ بازیِ طفلانه ایم

کشورِخود را بدستِ خویش ویران کرده ایم

هر یکی در جستجویِ گنجِ این ویرانه ایم

شعله هایِ دود و آتش هر کجا سر میکشد

بال و پَر ما را بسوزد ملت پروانه ایم

هریکی دامی برایِ صیدِ جانِ ما تنید

گاه صید و گاه دام و گاه آب و دانه ایم

هرکسی جامِ خودش از خونِ ما لبریز کرد

گه ساقی میشویم گه مَی گهی پیمانه ایم

پیش ازین در هر کجا از ما نشان و نام بود

وای صَد افسوس حالا قصه و افسانه ایم

قطعِ جنگ وآشتی خواب وخیالِ بیش نیست

ما نه صاحب اختیار نی صاحبانِ خانه ایم

کس نمیپُرسد فروغ و عظمتِ ما را چه شد

از چه رُو اکنون غلام و نوکرِ بیگانه ایم

باتقدیم احترام فروغ از لندن

 

۹ پاسخ به “درجستجویِ گنج”

  1. شهلا ولیزاده گفت:

    سوزناک و دلرُبا!

  2. عبدالواحد یوسفی گفت:

    گر چه دست آسمان ما را نمود از هم جدا
    عاشقان میهن و شهر و دیار و خانه ایم

    عشق پیوند است ما را نگسلد این ریسمان
    تا ابد خوشدل در این بند و در این زو لانه ایم

    گر چه از پامیر دور استیم و هم از بامیان
    شهره شهریم در کل جهان افسانه ایم

    ای محبت تار تار جان من زین بیش سوز
    عاشقیم دردیم و سوز شمع را پروانه ایم

    به آقای فروغ تقدیم است و امید وارم کسالت شان رفع شده باشد. گر چند از طریق دوستی نامه ای برایشان فرستادم ولی جوابی نگرفتم.

  3. عبدالواحد یوسفی گفت:

    عاشق دردیم و سوز شمع را پروانه ایم

  4. قیوم بشیر گفت:

    آخ از درد غریبی و فراق میهنم
    جملگی پیر وجوان در بند یک زولانه ایم
    (بشیر)

  5. شريف حكيم گفت:

    نیست آزادى نصیب رشته اى تقریر ما
    چون که در زنجیر گفتار تو در زولانه ایم

  6. h.Forough گفت:

    باتقدیم سلام و احترام خدمت جناب یوسفی!
    اولاّ از بیت های مقبول که جهت رفع خستگی من سرودید
    سپاسگذارم ، نمیدانم علت چه بوده چرا نامه ای شما را دریافت
    نکرده واحتراماً به جواب جناب شما نپرداخته ام درغیرچنان
    بی ادب هم نیستم که لطف و محبت دوستان را نادیده بگیرم
    بهرصورت از جناب شما معذرت میخواهم
    گرچه با عشق و محبت کرده ایم امرارعُمر
    سوختیم پروانه سان چون عاشقِ دیوانه ایم
    فروغ

  7. h.Forough گفت:

    آخِ پُر سوزت«بشیر»آتش فگند برجان و دل
    ما همه پُر سوزو سازو قصه و افسانه ایم
    فروغ

  8. h.Forough گفت:

    گرچه بِشکستیم قُفلِ رشته ای تحریر را
    باز هم با خامه دایم هر کجا در چانه ایم
    فروغ

  9. h.Forough گفت:

    شهلا جان عزیز قربان محبت های همیشگی شما

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما