۲۴ ساعت

28 جولای
بدون دیدگاه

بهار تبسم

شفیق احمد ستاک

شفیق احمد ستاک

بهار تبسم

شفیق احمد ستاک

 تورنتو، کانادا

تاریخ نشر شنبه هفتم اسد ۱۳۹۱ – ۲۸ جولای ۲۰۱۲

از بهار یک تبسم، صدچمن گل کرده یی

دشت و صحرا را، پُر ازریحان و سنبل کرده یی

از شقایق های وحشی وَزاقاقی های باغ

زینتی بر گیسوان و زلف و کاکل کرده یی

با کمندِ زلف و دستانِ نگاهِ مست خویش

بر حریم خانهء قلبم تطاول کرده یی

یک سر و گردن بلند از جمله مهرویانِ دهر

طیِّ صحرایِ محبت، همچو دُلدُل (۱)  کرده یی

تا نوازش کرده باشی، کودکِ اشعار من

بالشی از برگِ گل با بالِ بلبل کرده یی

در میانِ صد شگافِ برخلافیهایِ ما

با سلام و خنده رویی، خویش را پُل کرده یی

با مدارا وتواضع، با سلام و صبر خویش

محو، فکرِ جنگ فرهنگِ تقابل کرده یی

مثلِ بلبل در بهارِ زندگانی سالها

صد غزل، تقدیمِ هر بزمِ گل ومُل کرده یی

لیلهُ القدری  و جزء ناقص دینِ مرا

تا ابد، زیبا و نغز و کامل و کُـل کرده یی

شکر ایزد می کنم هر شب، به هنگامِ نماز

چونکه تسخیرِ مزار و شهرِ کابل کرده یی

از حضورش روشن است ویرانه روحت ” ستاک

زین سبب، شمعِ ضعیفِ جسم و جان، گـُــل کرده یی

********
(۱) دُلدُل:  نام یکی از دو استر ییامبر گرامی اسلام محمد صلی الله علیه و سلم. رجوع شود به لغتنامهء دهخدا .

 
بدون دیدگاه

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما